کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ندانسته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ندانسته
لغتنامه دهخدا
ندانسته . [ ن َ ن ِ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نادانسته . مقابل دانسته . رجوع به دانسته شود. || نشنیده . پی نبرده . نفهمیده : بگفتا خموش ای برادر بخفت ندانسته بهتر که دشمن چه گفت . سعدی . || مجهول : دانست باید این و جز این را نیزدانسته به بود ز ندانسته...
-
جستوجو در متن
-
ناآگاهان
لغتنامه دهخدا
ناآگاهان . (ق مرکب ) غفلةً. بغتةً. ناگاه . ناگاهان .ناگه . ناگهان . || علی العمیاء. ندانسته .
-
من من
لغتنامه دهخدا
من من . [ م ِ م ِ ] (اِ مرکب ) حکایت صوت کسی که ندانسته ای را گوید. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به من من کردن شود.
-
ژوکاست
لغتنامه دهخدا
ژوکاست . [ ژُ ] (اِخ ) نام زن لائیوس پادشاه تِب و مادر اُدیپ در اساطیر یونانی . وی پس از کشته شدن شوهر خود لائیوس به دست اُدیپ ، ندانسته به زوجیت قاتل شوی خویش که در حقیقت پسر خودش و لائیوس بود درآمد.
-
بلاارادة
لغتنامه دهخدا
بلاارادة. [ ب ِ اِ دَ ] (ع ق مرکب ) (از: ب + لا (نفی ) + اراده ) بدون اراده . بی خویشتن . مقابل بااراده . (از فرهنگ فارسی معین ). مقابل ارادی . غیرارادی . سهواً. ندانسته . نفهمیده . نه برقصد.
-
جریر
لغتنامه دهخدا
جریر. [ ج َ ] (اِخ ) یا ابوجریر. بغوی و ابن منده به این ضبط آورده و آن را محقق ندانسته و در ضبط درست کلمه حریز با حاء مهمله و در آخر زای معجمه میباشد. (از الاصابة فی تمییز الصحابة). و رجوع به حریز شود.
-
هاشم
لغتنامه دهخدا
هاشم . [ ش ِ ] (اِخ ) ابن محمد الربعی . محدث است و از حمادبن زید روایت کرده . العقیلی ، سند حدیث وی را پیوسته ندانسته . ابن حبان به ثقه بودنش گواهی داده و گفته است که یحیی بن عثمان بن صالح از او روایت کرده است . (لسان المیزان ج 6 ص 184).
-
سروی
لغتنامه دهخدا
سروی .[ س َرْ ] (اِخ ) میر علیشیر نوایی گوید: ملا سروی ولدحافظ علی بیرجندی است که عالم قرائت را در این زمانها برابر او کسی ندانسته . اما غریب هیأت مطبوع دارد... اما شاعری معنی دیگر است . از او است این مطلع:کاشکی دامن کشان آید قد رعنای اوتا نبیند دید...
-
منزه
لغتنامه دهخدا
منزه . [ م ُ ن َزْ زِه ْ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تنزیه . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به تنزیه شود. || (اصطلاح تصوف ) شخصی که ذات حق را به صفت تنزیه دانسته باشد و از حیث ظهور در مظاهر ندیده و ندانسته باشد. (غیاث ) (آنندراج ).
-
نادانسته
لغتنامه دهخدا
نادانسته . [ ن ِ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) منکر. مجهول . نامعلوم . (ناظم الاطباء). ندانسته : سخن نااندیشیده مگوی تا در رنج نادانسته نیفتی . (سندبادنامه ص 339). || (ق مرکب ) بطور نادانی . جاهلانه . بطور نفهمیدگی . (ناظم الاطباء). بی قصد. سهواً. (آنندرا...
-
لاینصرف
لغتنامه دهخدا
لاینصرف . [ ی َ ص َ رِ ] (ع ص مرکب ) (از: لا + ینصرف ) بازنگردنده . || غیرمنصرف (اصطلاح نحوی ). رجوع به غیرمنصرف شود : ندانسته از دفتر دین الف نخوانده بجز حرف لاینصرف . سعدی (بوستان ).من همان احمد لاینصرفم که علی بر سر من جر ندهد.؟
-
کبدا
لغتنامه دهخدا
کبدا. [ ک َ ] (اِ) کبد. لحیم زرگری و مسگری باشد که به آن چیزها را وصل و پیوند کنند. (برهان ). لحیم که مسینه و رویینه را بدان پیوند دهند. (آنندراج ). || سریشم درودگران را نیز گویند که با آن چیزها را به هم بچسبانند. || بمعنی فربه هم هست که نقیض لاغر با...
-
کاکوتی
لغتنامه دهخدا
کاکوتی . (اِ) آویشن . گیاهی است که آن را به عربی سعتر خوانند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).هدایت گوید: «کاکوتی بر وزن یاقوتی » در برهان و جهانگیری بمعنی آویشن آورده اند... و ندانسته اند که این لغت غلط است کاکوتی اصلش «ککلیک اوتی » است یعنی علف ...
-
نوایب
لغتنامه دهخدا
نوایب . [ ن َ ی ِ ](ع اِ) نوائب . مصائب و سختی های زمانه . ج ِ نائبة. رجوع به نائبة شود : ندانسته ای که چون نوایب ایام و حوادث روزگار مجتمع شود... گوهر آن را بر محک عقل باید زد. (سندبادنامه ص 99). هرکه از علوم تواریخ اعراض کند دست زمانه بر وی دراز شو...