کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نخودپز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نخودپز
لغتنامه دهخدا
نخودپز. [ ن ُ خُدْ پ َ ] (نف مرکب ) نخودبریز. (آنندراج ) : نخودپز به آن روی همچون بهشت دل خسته ام را به آتش برشت .وحید (از آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
نخودپزی
لغتنامه دهخدا
نخودپزی . [ ن ُ خُدْ پ َ ] (حامص مرکب ) عمل نخودپز. || (اِ مرکب ) دکان نخودپزی .
-
نخودبریز
لغتنامه دهخدا
نخودبریز. [ ن ُ خُدْ ب ِ ] (نف مرکب ) نخودپز. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کسی که نخود و بادام و پسته و فندق و جز آنها را بو داده آجیل می سازد. نیز کسی که نخود را بو داده نخودچی می سازد. (فرهنگ نظام ). آنکه نخود و پسته و امثال آن را بو داده و بریان کرد...
-
لپه
لغتنامه دهخدا
لپه . [ ل َپ ْ پ َ / پ ِ / ل َ پ َ / پ ِ ] (اِ) هر یک از دو قسمت بعض حبوب چون نخود و لوبیا و غیره بطور عموم و نخود سیاه بالخصوص . فلقة. پوست کنده و دونیم شده ٔ نخود سیاه .- لپه باقلا ؛ باقلای پوست کنده و دو نیمه شده .- لپه ٔ نخود ؛ هر یک از دو قسمت پ...