کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نخوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
غرور پیدا کردن
لغتنامه دهخدا
غرور پیدا کردن . [ غ ُ پ َ / پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تکبر و نخوت داشتن . غره شدن . رجوع به غرور شود.
-
غرورانگیز
لغتنامه دهخدا
غرورانگیز. [ غ ُ اَ ] (نف مرکب ) آنچه غرور بینگیزد. آنچه تکبر و نخوت آرد. رجوع به غرور شود.
-
لب برزدن
لغتنامه دهخدا
لب برزدن . [ ل َ ب َ زَ دَ ] (مص مرکب ) غرور و نخوت نمودن . (مجموعه ٔ مترادفات ص 256).
-
مال مستی
لغتنامه دهخدا
مال مستی . [ م َ ] (حامص مرکب ) غرور و نخوت بواسطه ٔ دولت و ثروت . (ناظم الاطباء) (از جانسون ). و رجوع به مال مست شود.
-
بادکرده
لغتنامه دهخدا
بادکرده . [ ک َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) آماسیده . ورم کرده . || با نخوت و تکبر. کبرکرده .
-
برمنشی
لغتنامه دهخدا
برمنشی . [ ب َ م َ ن ِ ] (حامص مرکب ) کبر. تکبر. عجب . نخوت .(یادداشت دهخدا). خودپسندی . و رجوع به برمنش شود.
-
بونده
لغتنامه دهخدا
بونده . [ ب ُ وَ دَ / دِ ] (ص ) مرد با هستی و هیبت و صاحب نخوت .(برهان ) (ناظم الاطباء). رجوع به کلمات ماقبل شود.
-
خجاف
لغتنامه دهخدا
خجاف . [ خ َج ْ جا ] (ع ص ) متکبر. (از متن اللغة). با کبر. با نخوت . بد دماغ .
-
خنزجة
لغتنامه دهخدا
خنزجة. [ خ َ زَج َ ] (ع مص ) تکبر کردن . نخوت کردن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). یقال : خنزج علینا.
-
خنزوان
لغتنامه دهخدا
خنزوان . [ خ ُ زُ ] (ع اِمص ) تکبر. نخوت . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). ج ، خنزوانات .
-
خنزوانة
لغتنامه دهخدا
خنزوانة. [ خ ُ زُ ن َ ] (ع اِمص ) تکبر. نخوت . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).
-
خنزوة
لغتنامه دهخدا
خنزوة. [ خ ُ زُ وَ ] (ع اِمص ) تکبر. نخوت . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).
-
خودآرایی
لغتنامه دهخدا
خودآرایی . [ خوَدْ / خُدْ ] (حامص مرکب ) آرایش خود. تحلیه ٔ خود. زیورآرایی خود. تزیّن . بَزَک . (یادداشت بخط مؤلف ). || کبر. غرور. نخوت . نمایش خود.
-
عظمت فروختن
لغتنامه دهخدا
عظمت فروختن . [ ع َ ظَ م َ ف ُ ت َ ] (مص مرکب ) تکبر نمودن . نخوت فروختن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به عظمت شود.
-
شنخفة
لغتنامه دهخدا
شنخفة. [ ش َ خ َ ف َ ] (ع اِمص ) کِبر و نخوت . (از منتهی الارب ). یقال : فیه شنخفة؛ ای کبر و زهو. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).