کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نخاله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نخاله
لغتنامه دهخدا
نخاله . [ ن ُ ل َ / ل ِ ] (از ع ، اِ) سپوس . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ). آنچه در موبیز پس از بیختن آرد باقی ماند. پوست هر دانه ای که آدمی آن را نمی خورد. (ناظم الاطبا). آنچه که بعدِ بیختن آرد در غربال و غیره باقی ماند. (غی...
-
واژههای مشابه
-
نخالة
لغتنامه دهخدا
نخالة. [ ن ُ ل َ ] (ع اِ) رجوع به نخاله شود.
-
نخاله کوب
لغتنامه دهخدا
نخاله کوب . [ ن ُ ل َ / ل ِ] (نف مرکب ) آنکه نخاله ٔ گچ و آجر باقیمانده از بنائی را در هم کوبد. || (اِ مرکب ) آلت کوبیدن نخاله . کلوخ کوب . رجوع به نخاله (بمعنی خاک و کلوخ و خرده آجر به کارنیامدنی باقی مانده از بنائی ) شود.
-
نخاله کوبی
لغتنامه دهخدا
نخاله کوبی . [ ن ُ ل َ / ل ِ ] (حامص مرکب ) عمل نخاله کوب . رجوع به نخاله و نخاله کوب شود.
-
نخاله گوی
لغتنامه دهخدا
نخاله گوی . [ن ُ ل َ / ل ِ ] (نف مرکب ) هرزه و بی معنی گوی . (آنندراج ). مقابل زبده گوی و نغزگوی و گزیده گوی : بودی نخاله گوی دم از مدح شه زدی خود را دقیقه سنج و سخن بیز میکنی . ظهوری (از آنندراج ).رجوع به نخاله شود.
-
نخاله گویی
لغتنامه دهخدا
نخاله گویی . [ ن ُ ل َ / ل ِ ] (حامص مرکب ) عمل نخاله گوی . رجوع به نخاله گوی و نخاله شود.
-
جستوجو در متن
-
نخالگی
لغتنامه دهخدا
نخالگی . [ ن ُ ل َ / ل ِ ] (حامص ) در تداول ، نخاله بودن . لودگی . عمل و صفت نخاله . رجوع به نخاله شود.
-
هروهل
لغتنامه دهخدا
هروهل . [ ] (اِ)کنجاره را گویند و آن نخاله و ثفل کنجد است که روغن آن را گرفته باشند. (برهان ). رجوع به کنجاره شود.
-
سخن پز
لغتنامه دهخدا
سخن پز. [ س ُ خَم ْ پ َ ] (نف مرکب ) نخاله گوی . (آنندراج ).
-
طرنابادا
لغتنامه دهخدا
طرنابادا. [ طَ ] (معرب ، اِ) به سریانی نخاله ٔ حنطه است . (فهرست مخزن الادویة).
-
فونیس
لغتنامه دهخدا
فونیس . (معرب ، اِ) به یونانی نخاله است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
فوتیکس
لغتنامه دهخدا
فوتیکس . [ ] (معرب ، اِ) به یونانی نخاله است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
دبش
لغتنامه دهخدا
دبش . [ دَ ] (ع اِ) نخاله ٔ گچ . سقط. سنگ و کلوخ . کلوخ . قطعات ریز دیوار ویران . سقط و نخاله ٔ دیوار ویران شده . (دزی ج 1 ص 423).