کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نحامة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نحامة
لغتنامه دهخدا
نحامة. [ ن ُ م َ ] (ع ص ، اِ) یکی نحام . (از اقرب الموارد). رجوع به نحام شود.
-
واژههای همآوا
-
نهامة
لغتنامه دهخدا
نهامة. [ ن َ م َ ] (ع مص ) نیک آزمند گردیدن به طعام و پر نگردیدن چشم بسیارخوار و سیر نشدن . (از منتهی الارب ). نهم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به نَهم شود.
-
نهامة
لغتنامه دهخدا
نهامة. [ ن َهَْ ها م َ ] (ع اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ). اسد. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). نَهّام . || (ص ) پرخوار. (ناظم الاطباء). رجوع به نَهم شود. || تأنیث نهام است . (اقرب الموارد). رجوع به نَهّام و نَهم شود.