کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نجاشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نجاشی
لغتنامه دهخدا
نجاشی . [ ن َ ] (اِخ ) قیس بن عمروبن مالک کهلانی از بنی حارث بن کعب . شاعری هجاگوی است . عصر جاهلیت و اسلام رادریافت . اصل او از نجران یمن است . وی مردم کوفه را هجا گفت . عمر وی را به بریدن زبان ترساند. به حجاز آمد و در کوفه ساکن شد. چندی از پیروان ع...
-
نجاشی
لغتنامه دهخدا
نجاشی . [ ن َ شی ی ] (ع ص ) آنکه برماند شکار را بسوی شکاری . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه می رماند شکار را تا بسوی شکارچی رود. (ناظم الاطباء). ناجش . آهوگردان . شکارگردان . شکارانگیز.
-
نجاشی
لغتنامه دهخدا
نجاشی . [ ن َ شی ی / ن َ / ن ِ شی ی / ن ِ ] (اِ)لقب عام ملوک حبشه . (از آثارالباقیه ). لقب پادشاه حبشه . (غیاث اللغات از صراح ). معرب نیجوستی است که درزبان حبشی بمعنی ملک است . (از المنجد) : چو از نقش نجاشی بازپرداخت به مهرنام خسرو نامه ای ساخت . نظا...
-
نجاشی
لغتنامه دهخدا
نجاشی . [ ن َ] (اِخ ) احمدبن علی بن احمد نجاشی اسدی کوفی ، مکنی به ابوالخیر یا ابوالحسن یا ابوالعباس و معروف به ابن الکوفی و نجاشی و شیخ نجاشی . صاحب رجال ، از علمای ثقه ٔ امامیه است . وی در قرن پنجم هجری میزیسته و از شاگردان سید مرتضی علم الهدی بوده...
-
واژههای مشابه
-
ابوالحسین نجاشی
لغتنامه دهخدا
ابوالحسین نجاشی . [ اَ بُل ْ ح ُ س َن ِ ن َ ] (اِخ ) نجاشی احمد. رجوع به نجاشی ... شود.
-
اصحم نجاشی
لغتنامه دهخدا
اصحم نجاشی . [ اَ ح َ م ِ ن َ ] (اِخ ) رجوع به اصحم شود.
-
حربه ٔ نجاشی
لغتنامه دهخدا
حربه ٔ نجاشی . [ ح َ ب َ ی ِ ن َ ] (اِخ ) یا الحربة. حربه ای است که نجاشی پادشاه حبشه برای پیغمبر هدیه فرستاد و آنرا به نمازهای عید پیشاپیش پیمبر (ص ) می بردند و به جنگ احد، رسول (ص ) ابی بن خلف را بدان بکشت و سپس به خلفا رسید و آنرا بنام عنزة نیز می...
-
جستوجو در متن
-
ابوالخیر
لغتنامه دهخدا
ابوالخیر. [ اَ بُل ْ خ َ ] (اِخ ) نجاشی احمد. رجوع به نجاشی احمد... شود.
-
ابوالعباس
لغتنامه دهخدا
ابوالعباس . [ اَ بُل ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) نجاشی احمدبن علی بن احمد.صاحب کتاب فهرست معروف . و بعضی کنیت او را ابوالخیرو برخی ابوالحسین گفته اند. رجوع به نجاشی ... شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن احمد نجاشی . رجوع به احمدبن علی بن احمدبن العباس النجاشی . و رجوع به نجاشی احمد ... شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) نجاشی مکنی به ابوالحسین یا ابوالعباس یا ابوالخیر. (روضات الجنات ص 17). رجوع به احمدبن علی بن احمدبن العباس و نجاشی احمد... شود.
-
آهوگردان
لغتنامه دهخدا
آهوگردان . [ گ َ ] (نف مرکب ) آنکه آهوان را در صحرا راند بجائی که شاه یاامیر به آسانی شکار توانند کرد. نخجیروال . نجاشی .
-
حطی
لغتنامه دهخدا
حطی . [ ؟طی ی ] (اِخ ) لقب پادشاه حبشه که در قدیم به نجاشی ملقب بود. (ذیل اقرب الموارد از مقریزی ).