کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نتیجه اخلا قی گرفتن از پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نتیجه ٔ فؤاد
لغتنامه دهخدا
نتیجه ٔ فؤاد. [ ن َ ج َ / ج ِ ی ِ ف ُ آ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آرزوی دل . (ناظم الاطباء).
-
نتیجه بخشیدن
لغتنامه دهخدا
نتیجه بخشیدن . [ ن َ ج َ / ج ِ ب َ دَ ] (مص مرکب ) نتیجه دادن . رجوع به نتیجه شود.
-
نتیجه داشتن
لغتنامه دهخدا
نتیجه داشتن . [ ن َ ج َ / ج ِ ت َ ] (مص مرکب ) مفید بودن . حاصل و فایده داشتن .
-
جستوجو در متن
-
قی گرفتن
لغتنامه دهخدا
قی گرفتن . [ ق َ / ق ِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) حالت قی دست دادن کسی را. || پوشیده شدن از قی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به قی گرفته شود.
-
دقیقه گرفتن
لغتنامه دهخدا
دقیقه گرفتن . [ دَ قی ق َ / ق ِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) نکته گرفتن . خرده گرفتن . ایراد گرفتن . انتقاد : اگر خواهی دقیقه بر تو نگیرند پیش از وقوع موعظه خود را از دوستان خود مپرس . (مجالس سعدی ص 23).
-
دلیل گرفتن
لغتنامه دهخدا
دلیل گرفتن . [ دَ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) استدلال . (از دهار). دلیل کردن . || نتیجه گرفتن . نتیجه حاصل کردن . || راهبر و راهنما بدست آوردن . (ناظم الاطباء).
-
دقر
لغتنامه دهخدا
دقر. [ دَ ق َ ](ع مص ) پر شدن از طعام . || گیاه ناک گردیدن جائی و طراوت گرفتن آن . || قی کردن شخص از پری شکم . || نرم و نازک گردیدن نبات و بسیار شدن آن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
عق گرفتن
لغتنامه دهخدا
عق گرفتن . [ ع ُ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) حال قی به کسی دست دادن . (از فرهنگ فارسی معین ). تهوع دست دادن . اشکوفه افتادن . || غالباً به معنی مجازی و برای نشان دادن نفرت و انزجار استعمال میشود. (از فرهنگ لغات عامیانه ). و رجوع به عق و عق زدن و عق شدن و...
-
تیع
لغتنامه دهخدا
تیع. [ ت َ / ت َ ی َ ] (ع مص ) قی از دهن بیرون آمدن . (تاج المصادر بیهقی ). بیرون آمدن قی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || روان شدن مایع. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || طی کردن راه . || شتافتن ب...
-
کداء
لغتنامه دهخدا
کداء. [ ک َ دَءْ ] (ع مص ) بانگ کردن گرفتن زاغ که گویا قی می کند در آواز کردن . || کوتاه و ناگوالیده ماندن تره و تباه گردیدن آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
عق نشستن
لغتنامه دهخدا
عق نشستن . [ ع ُ ن ِ ش َ ت َ ] (مص مرکب ) حال قی به کسی دست دادن . و غالباً به معنی مجازی برای نشان دادن نفرت و انزجار استعمال شود. (از فرهنگ لغات عامیانه ). و رجوع به عق و عق زدن و عق شدن و عق گرفتن شود.
-
عق شدن
لغتنامه دهخدا
عق شدن . [ ع ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) حال قی به کسی دست دادن . (از فرهنگ فارسی معین ). اشکوفه افتادن کسی را: به سبب بیماری اگر در گلوی تو چیزی بگیرد از ورخجی بیرون شو کن که خسکی در گلوی من فرورفته است عق ام میشود از آن سوتر روم . (معارف بهأولد ص 30). و...
-
انتاج
لغتنامه دهخدا
انتاج . [ اِ ] (ع مص ) زاییدن و بچه آوردن : اُنْتِجَت الناقه (مجهولاً)؛ زایید آن ماده شتر و بچه آورد. (از منتهی الارب ) (ازناظم الاطباء). بچه آوردن و زاییدن ناقه . (آنندراج ). || بر سر خود رفتن ناقه و معلوم نشدن که کجا زاییده . || انتج القوم ؛ زه آور...
-
دل گرفتن
لغتنامه دهخدا
دل گرفتن . [ دِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) غمگین شدن . غمگین و ملول گشتن . مغموم و مهموم شدن . محزون و اندوهناک شدن . دلتنگ شدن . متأثر و ناراحت و اندوهگین گشتن بر اثر غربت و درد وطن یا فراق عزیزان و نظایر آن . و نیز متأثر شدن از حرف زننده ٔ کسی . (از...