کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نبوک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نبوک
لغتنامه دهخدا
نبوک . [ ن ُ ] (اِخ ) سرزمین خشکی است در احساء هجر. (از معجم البلدان ).
-
نبوک
لغتنامه دهخدا
نبوک . [ ن ُ ] (ع اِ) ج ِ نبکة. رجوع به نبکة شود.
-
جستوجو در متن
-
نبکة
لغتنامه دهخدا
نبکة. [ ن َ ب َ ک َ / ن َ ک َ ] (ع اِ) زمین که در آن نشیب و فراز باشد. || پشته . ریگ توده ٔ خرد. || پشته ٔ تیزسر، و گاهی سرخ هم باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، نبک ، نبوک ، نباک .
-
نباک
لغتنامه دهخدا
نباک . [ ن ِ ] (ع اِ) ج ِ نَبکة. (منتهی الارب ).نَبَک . نَبْک . نبوک . تل های کوچک یا پشته های محددةالرأس . (از المنجد). رجوع به نَبکَة و نبک شود. || ج ِ نَبَکة. (المنجد). رجوع به نَبَکة شود.