کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نبعان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نبعان
لغتنامه دهخدا
نبعان . [ ن َ ب َ ] (ع مص ) بیرون آمدن آب از قعر چاه . نبوط. (تاج المصادر بیهقی ). نبع. نبوع . جوشیدن و تراویدن آب . رجوع به نبع شود.
-
جستوجو در متن
-
نبوط
لغتنامه دهخدا
نبوط. [ ن ُ ] (ع مص ) برآمدن آب از چاه و زمین . (آنندراج ). بیرون آمدن آب از قعر چاه . (تاج المصادر بیهقی ). نبع. نبعان . || برآوردن آب چاه را. (آنندراج ) نبط. رجوع به نبط شود.
-
گارون
لغتنامه دهخدا
گارون . [ رُ ] (اِخ ) شطی به فرانسه که در دره ٔ آران (پیرنه اسپانیول ) نبعان یا بدو به اقیانوس اطلس ریزد: طول آن 350 هزار گز، نواحی ذیل را مشروب میکند:گارون علیا، تارن و گارون ، لت و گارون ، ژیروند و شارانت ، ماریتیم ، و از سنت گدن مرِ، تولوز، آژان ،...
-
قوبان
لغتنامه دهخدا
قوبان . (اِخ ) نام رود بزرگی است در قفقاز شوروی و از مائله ٔشمالی سلسله ٔ جبالی قفقاز از یک محل مرتفع بالغ بر 4246 متر مربوط به کوه البرز نبعان مینماید و در بین یک وادی تنگ مستور از جنگل ، اول بسوی شمال آنگاه بسمت شمال غربی و سرانجام بطرف مغرب جاری گ...
-
نبع
لغتنامه دهخدا
نبع. [ ن َ ] (ع مص ) برآمدن آب چاه و چشمه و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). بیرون آمدن آب از چشمه . (از اقرب الموارد). نُبوع . (منتهی الارب ). نَبَعان . (معجم متن اللغة). جوشیدن آب از چشمه . (فرهنگ خطی ) : ور ره نبعش بود بسته چه غم ...
-
پو
لغتنامه دهخدا
پو. [ پ ُ ] (اِخ ) بزرگترین رود ایتالیا است که در قسمت شمالی این کشور حوضه ٔ بزرگی تشکیل میدهد. منبع این رود در کوه وزو و از سلسله ٔ جبال آلپ واقع در حدودایتالیا و فرانسه میباشد از اینجا رو بسوی مشرق جریان خود را آغاز میکند و از میان شهرها و قصبه های...
-
نفت
لغتنامه دهخدا
نفت . [ ن َ ] (اِ) در اوستا: نپته (تر. نمناک )،هندی باستان : نبه ، نبهته (شکافتن ، ترکیدن )، هوبشمان گوید: اسم مفعول از ریشه ٔ نبه در اوستا نبد آمده ، که نظایر متعدد دارد. اسم مفعول مختوم به ته ، نپته است . (قیاس شود با بسته = سانسکریت بدهه و غیره ) ...
-
زاییدن
لغتنامه دهخدا
زاییدن . [ دَ ] (مص ) مصدر دیگر زایش است . ایلاد. تولید. بچه آوردن . وضع حمل . بار نهادن . (در تداول عامه ). فارغ شدن . زادن . وضع. (ترجمان القرآن ). مشتقات آن : زایش . زاینده . زاییده : لزئة؛ زاییدن مادر کودک را. (منتهی الارب ). اطالة؛ زاییدن فرزند ...