کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نایرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نایرة
لغتنامه دهخدا
نایرة. [ ی ِ رَ ] (ع اِ) آتش و شعله و گرمی آتش . حرارت . || آتش جای . || زغال . || زمینی که از خشکی ، گیاههای آن زرد شده باشد. || کینه . دشمنی . (ناظم الاطباء). || نایر.از حروف قافیه . در تمام معانی رجوع به نائرة شود.
-
جستوجو در متن
-
نوایر
لغتنامه دهخدا
نوایر. [ ن َ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ نایرة. رجوع به نائرة و نایره شود : نوایر فتنه فرونشست و کارها به نظام پیوست . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 288). ازاثارت نوایر ظلم ... ابتدا کرد. (جهانگشای جوینی ).
-
ثایرة
لغتنامه دهخدا
ثایرة. [ ی ِ رَ ] (ع ص ، اِ) تأنیث ثایر. || هیجان : امیر سیف الدوله بعد از سکون ثایره ٔ جنگ و خمود نایره ٔ حرب او را امان داد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 159).
-
وطیس
لغتنامه دهخدا
وطیس . [ وَ ] (ع اِ) تنور آهنین . (مهذب الاسماء). تنور آهنین ، یا عام است . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، وطایس . (مهذب الاسماء). || سختی کار. (ناظم الاطباء). وطیسة. گویند: الاَّن حمی الوطیس ؛یعنی در این هنگام سخت شد حرب و جنگ و نایره...
-
مساعیر
لغتنامه دهخدا
مساعیر. [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مِسعار. (ناظم الاطباء). مساعر. || برانگیزندگان شدتهای حرب و اشتعال نایره ٔ آن و افروزش نارها : ابوعبداﷲ طائی با مساعیر عرب مقدمه ٔ لشکر ساخت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 349). با قومی که مشاهیر انجاد و مساعیر اعداد بودند روی به...
-
نائرة
لغتنامه دهخدا
نائرة.[ ءِ رَ ] (ع اِ) نایره . آتش و شعله . (غیاث ) (آنندراج ). گرمی آتش و حرارت . (ناظم الاطباء). شرر. لهیب . آتش . (شمس اللغات ). ج ، نائرات ، نوایر : لشکریان را از برای دفع شر و اطفای آن نائره برنشاند. (سندبادنامه ص 202). نایره ٔ آن محبت منطفی شد....
-
شور نشستن
لغتنامه دهخدا
شور نشستن . [ ن ِ ش َ ت َ ] (مص مرکب ) خاموش شدن فتنه : در جهان از نظر عدل تو بنشیند شوروز جهان هیبت شمشیر تو بنشاند شر. فرخی .- شور فرونشستن ؛ خاموش شدن نایره ٔ آشوب . خوابیدن فتنه : شور جهان به حشمت خواجه فرونشست در هر دلی نشاط بیفزود و غم بکاست .ف...
-
لشکرافروز
لغتنامه دهخدا
لشکرافروز. [ ل َ ک َ اَ ] (نف مرکب )لشکرفروز. آنکه لشکر به اشتعال نایره ٔ قتال انگیزد.آنکه تحریض لشکر به جنگ کند در جنگ جای : از آن بهره ای را به نستور دادیل لشکرافروز فرخ نژاد. دقیقی .که داند که در جنگ پیروز کیست از آن و از این لشکرافروز کیست . فردو...
-
ایقاد
لغتنامه دهخدا
ایقاد. (ع مص ) (از «وق د») آتش افروختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ، ص 24) (از اقرب الموارد). || گذاشتن .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد): اوقد للصبی ناراً؛ وا گذار کرد آن کودک را و ترک...
-
بلیت
لغتنامه دهخدا
بلیت . [ ب َ لی ی َ ] (از ع ، اِ) بلیة. آزار و رنج و سختی . (غیاث ) : بلیت را به حسبت یعنی اینکه خدای مرا بس است آنچنان حسبتی که آثار بلیه را نابود گرداند. (تاریخ بیهقی ص 309). معترف است در صورت نعمت به احسان او و راضی است در صورت بلیت به آزمودن او. ...
-
تفاقم
لغتنامه دهخدا
تفاقم . [ ت َ ق ُ ](ع مص ) بزرگ گردیدن کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بزرگ و سخت قوی شدن کار. (از اقرب الموارد) : چون این خبر به ناصرالدین رسید به سیف الدوله نوشت تا روی به نیشابور نهد و برادر خویش بغراجق را بمدد او فرستاد تا کار ایشا...
-
حاج خراب
لغتنامه دهخدا
حاج خراب . [ ] (اِخ ) (امیر...). از امراء دوران آل مظفر است «و چون امیر شیخ را در منزلی که جهة شوکت و استکبار ساخته بود در غایت تزلزل و انکسار دید روی بدو آورده پرسید که امیرحاج خراب را تو کشته ای جواب داد که بلی بموجب فرموده ٔ ما او را بقتل آوردند و...
-
تقاسم
لغتنامه دهخدا
تقاسم . [ ت َ س ُ ] (ع مص ) باهم وابخشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || میان خود بخش کردن مال را.(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مال بخش کردن . (آنندراج ). گرفتن هریک قسمت خود را از مال . (از اقرب الموارد) : چون قصابی ذبیحه بکشتی فقرا را بر تقاس...
-
تاتیان
لغتنامه دهخدا
تاتیان . (اِخ ) به قول صاحب حبیب السیر نام محلی است در آذربایجان :... و از این جهت نایره ٔ ملک اشرف در حرکت آمده از تبریز به سهند رفت و در آن منزل شنید که یاغی باستی و سیورغان داعیه دارند که شبیخون بر وی زنند لاجرم باتفاق برادر خود مصر مکمل شد متوجه ...