کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناگواری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناگواری
لغتنامه دهخدا
ناگواری . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) ناگوار بودن . ناگوار شدن . دژگواری . وخامت . || نامطبوعی . تحمل ناپذیری . تلخی : با کمال ناگواری ها گوارا کرده است محنت امروز را اندیشه ٔ فردای من . صائب . || امتلاء. سنگینی معده . تخمه . || بدهضمی .- ناگواری طعام ؛ بر...
-
جستوجو در متن
-
ابل
لغتنامه دهخدا
ابل . [ اَ ب َ ] (ع اِمص ) گرانی و ناگواری طعام .
-
هناءة
لغتنامه دهخدا
هناءة. [ هََ ن َ ءَ ] (ع مص ) گوارنده گردیدن طعام بعد ناگواری . (منتهی الارب ).
-
ابله
لغتنامه دهخدا
ابله . [ اَ ب َ ل َ / اَ ل َ ] (ع اِ) گرانی و ناگواری طعام . || گناه . وبال .
-
دژگواری
لغتنامه دهخدا
دژگواری . [ دُ گ ُ ] (حامص مرکب ) وخامت . ناگواری . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
حباط
لغتنامه دهخدا
حباط. [ ح ُ ] (ع اِ) علت آماس شکم شتر از خوردن حندقوق یا از ناگواری گیاه . (منتهی الارب ).
-
حبط
لغتنامه دهخدا
حبط. [ ح َ ] (ع مص ) برآماسیدن شکم شتر و درد کردن از ناگواری گیاه یا از خوردن حندقوق . (منتهی الارب ).
-
هناءة
لغتنامه دهخدا
هناءة. [ هََ ءَ ] (ع مص ) گوارنده گردیدن طعام بعد ناگواری . || بی رنج و مشقت رسیدن . (منتهی الارب ). || اصلاح کردن طعام را. (اقرب الموارد).
-
تلخ گواری
لغتنامه دهخدا
تلخ گواری . [ ت َ گ ُ ] (حامص مرکب ) ناگواری . نامطبوعی : از تلخ گواری نواله م در نای گلو شکست ناله م .نظامی .
-
ناگوارایی
لغتنامه دهخدا
ناگوارایی . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) بدهضمی . تحلیل نرفتگی غذا. (از ناظم الاطباء). طعامی که سلامتی بخش نباشد. || ناگوار بودن . مقابل گوارائی . رجوع به ناگوار و ناگواری شود.
-
حبط
لغتنامه دهخدا
حبط. [ ح َ ب ِ ] (ع ص ) بعیر حبط؛ شتر شکم آماسیده یا درد شکم گرفته از ناگواری گیاه یا خوردن حندقوق . (منتهی الارب ).
-
عذیة
لغتنامه دهخدا
عذیة. [ ع َ ی َ ] (ع ص ) زمین خوش خاک . (از اقرب الموارد) (آنندراج ). زمین دور ازآب و از شوری و ناگواری . (آنندراج ). عذاة. || (اِ) خاشاک . (منتهی الارب ). رجوع به عذاة شود.
-
زعل
لغتنامه دهخدا
زعل . [ زَ ع َ ] (ع اِ) شوق . نشاط. (ناظم الاطباء). || کسالت و اندوه . ناگواری و عدم رضایت . اضطراب . خستگی و درماندگی . (از دزی ج 1 ص 593).
-
اخذ
لغتنامه دهخدا
اخذ. [ اَ خ َ ] (ع مص ) تخمه پیدا کردن از پر خوردن شیر. ناگوارد شدن شترکره از شیر. ناگواری شتربچه از شیر. || دیوانه شدن اشتر. || مبتلا شدن مرد به آشوب چشم یعنی درد چشم و رمد.