کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناگواردی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناگواردی
لغتنامه دهخدا
ناگواردی . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) تخمه . سوء هضم . وبل . وبال . سنگینی و گرانی در طعام . ناگوارد بودن . رجوع به ناگوارد شود.
-
جستوجو در متن
-
گرانی
لغتنامه دهخدا
گرانی . [ گ ِ ] (حامص )مقابل ارزانی در نرخ . گرانی بها: این روزها گرانی بیداد می کند. || سختی . دشواری : چون چنین است مرا بی تو بقایی نبودبه بود گر بروم زود و گرانی ببرم . سیفی نیشابوری .رجوع به گران شود. || (حامص )مقابل سبکی در وزن . (آنندراج ). سنگ...
-
وبال
لغتنامه دهخدا
وبال . [ وَ ] (ع اِمص ، اِ) دشواری . (از آنندراج ) (منتهی الارب ). || گرانی . (از آنندراج ). سختی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ثقل . || عذاب . (از آنندراج ). || گناه . تقصیر. عیب و خطا. ذلت . جرم . || عقوبت . || مرارت و سختی و تصدیع. (ناظم الاطباء). ...