کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناگرویده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناگرویده
لغتنامه دهخدا
ناگرویده . [ گ ِ رَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) کافر. منکر. (ناظم الاطباء). کسی که ایمان نیارد، یعنی کافر. (آنندراج ). ناگرونده . || نافرمان . سرکش . || آنکه اعتماد نمی کند. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
ناگرویدگی
لغتنامه دهخدا
ناگرویدگی . [ گ ِ رَ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت و صفت ناگرویده . || انکار کردن . (ناظم الاطباء).
-
کافر
لغتنامه دهخدا
کافر. [ ف ِ ] (ع ص ، اِ) ضد مؤمن . بی دین . بی کتاب . ناگرونده . ناگرویده . ناخستو. (مهذب الاسماء) (مجمل اللغة) (دستورالاخوان )(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : درآورد لشکر به ایران زمین شه کافران دل پراگنده کین . فردوسی .همه نزد من سربسر ک...