کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناکاشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناکاشتن
لغتنامه دهخدا
ناکاشتن . [ ت َ ] (مص منفی ) نکاشتن . ناکاریدن . مقابل کاشتن : بدانی گه ِ غله برداشتن که سستی بود تخم ناکاشتن .سعدی .
-
جستوجو در متن
-
ناکاریدن
لغتنامه دهخدا
ناکاریدن . [ دَ ] (مص منفی ) ناکاشتن . نکاریدن . مقابل کاریدن .
-
نکاشتن
لغتنامه دهخدا
نکاشتن . [ ن َ ت َ ] (مص منفی ) ناکاشتن . مقابل کاشتن . رجوع به کاشتن شود.
-
ناکشتن
لغتنامه دهخدا
ناکشتن . [ ک ِ ت َ ] (مص منفی ) ناکاشتن . نکشتن . ناکاریدن . زراعت نکردن . مقابل کشتن .
-
غله برداشتن
لغتنامه دهخدا
غله برداشتن . [ غ َل ْ ل َ / ل ِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) گرد آوردن غله . رجوع به غَلَّه شود : ندانی گه غله برداشتن که سستی بود تخم ناکاشتن .سعدی (بوستان ).
-
سستی
لغتنامه دهخدا
سستی . [ س ُ ] (حامص ) مقابل چستی . (آنندراج ). ضعف و ناتوانی و کم زوری و عدم توانایی . (ناظم الاطباء). فتور.فترت . (دهار). استرخاء. (بحر الجواهر) : ز باریکی و سستی هردو پایم تو گویی پای یا تار تنندوست . آغاجی .دو دستم بسستی چو پوده پیازدو پایم معطل ...