کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناپزا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناپزا
لغتنامه دهخدا
ناپزا. [ پ َ ] (نف مرکب ) ناپز: نخود ناپزا. لپه ٔ ناپزا. رجوع به پزا شود.
-
جستوجو در متن
-
ناپزائی
لغتنامه دهخدا
ناپزائی . [ پ َ ] (حامص مرکب ) ناپزا بودن . دیرپز بودن . مقابل پزائی .
-
ناپز
لغتنامه دهخدا
ناپز. [ پ َ ] (نف مرکب )ناپزا. ناپزنده . دیر پزنده . که دیر پزد. که نپزد.
-
ناپزنده
لغتنامه دهخدا
ناپزنده . [ پ َ زَ دَ /دِ ] (نف مرکب ) ناپز. ناپزا. دیرپز. که پزا نیست .
-
پزا
لغتنامه دهخدا
پزا. [ پ َ ] (نف ) صفت فاعلی دائمی از پزیدن . که زود پزد. آنچه که در حرارت کم پخته شود و بیشتر در حبوبات گویند: لپه ٔ پزا. نخود پزا. (مقابل ناپز و ناپزا). || در کلمات مرکبه مانند ناپزا بمعنی ناپزنده یا دیرپزنده و دست پزا بمعنی دست پخته است .
-
اسلغ
لغتنامه دهخدا
اسلغ.[ اَ ل َ ] (ع ص ) ناپخته . || سخت سرخ . || برص زده . (منتهی الارب ). اسلع. || ناکس . (منتهی الارب ). فرومایه . || لحم اسلغ؛ گوشت که زود نپزد. گوشت ناپزا. || گوشت ناپخته . (منتهی الارب ). گوشتی خام . (مهذب الاسماء).