کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناو تمامبرقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کانی ناو
لغتنامه دهخدا
کانی ناو. (اِخ ) دهی است از دهستان پهلویدژ بخش بانه ٔ شهرستان سقز. واقع در ده هزارگزی خاور بانه و 3هزارگزی جنوب خاور بلده . ناحیه ای است کوهستانی سردسیر و دارای 192 تن سکنه . از چشمه مشروب میشود. محصولاتش غلات ، توتون ، گردو، مازوج و قلفاف است و اهال...
-
رزم ناو
لغتنامه دهخدا
رزم ناو. [ رَ ] (اِ مرکب ) ناو رزمنده . کشتی جنگی .بجای کروازر فرانسه اختیار شده و آن کشتی تندروی است که مواظب حرکت کشتیهای دشمن است و ناگهان بر کشتیهای جنگی یا تجارتی دشمن حمله می کند و ممکن است از اقامتگاه دایمی خود بسیار دور رود. (لغات فرهنگستان )...
-
قوری ناو
لغتنامه دهخدا
قوری ناو. (اِخ ) دهی است از دهستان به به جیک بخش سیه چشمه ٔ شهرستان ماکو، سکنه ٔ آن 132 تن . آب آن از دره بیک دره سی . محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
قره ناو
لغتنامه دهخدا
قره ناو. [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان کل تپه ٔ فیض اﷲبیگی بخش مرکزی شهرستان سقز واقع در 5 هزارگزی خاور سقز و 5 هزارگزی خاور قطان جق . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر است . سکنه ٔ آن 160 تن . آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات ، توتون ، لبنیا...
-
ناو جنگی
لغتنامه دهخدا
ناو جنگی . [ وِ ج َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کشتی جنگی . رجوع به نبردناو شود.
-
ناو کفل
لغتنامه دهخدا
ناو کفل . [ وِ ک َ ف َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فاصله ٔ میان دو کفل [ اسب ] از جهت فربهی . (آنندراج ). رجوع به ناو شود : زین زر ازگرمی او گشت حل چون عرقش ریخت ز ناو کفل .میریحیی (از آنندراج ).
-
ناو گروه
لغتنامه دهخدا
ناو گروه . [ گ ُ ](اِ مرکب ) در اصطلاح نیروی دریائی ، دو یا سه دسته ٔ کشتی . (لغات فرهنگستان ).
-
پشت ناو
لغتنامه دهخدا
پشت ناو. [ پ ُ ] (اِ مرکب ) پشت مازو. (زمخشری ). پشت مازه . صلب .