کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نامورة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نامورة
لغتنامه دهخدا
نامورة. [ رَ ] (ع اِ)دام گرگ . نامرة. (منتهی الارب ). چنگکی آهنین که صیادقطعات گوشت بدان آویزد شکار گرگ را. (از المنجد).
-
جستوجو در متن
-
نماری
لغتنامه دهخدا
نماری . [ ن َ ] (اِ) سیاه دارای خطهای سپید. (ناظم الاطباء). نقاط و خطوط سیه و سفید. (فرهنگ خطی ). || جایی که در آن گوسپندان را از آسیب گرگ حفظ کرده محصورمی نمایند. (ناظم الاطباء). جاهائی که برای صید گرگ سازند و گوسفندان در آن بندند. (فرهنگ خطی ). در ...
-
نامرة
لغتنامه دهخدا
نامرة. [ م ِ رَ ] (ع اِ) دام که در آن گوسپندرا بسته گرگ شکار کنند یا آهنی است چنگال دار که در آن گوشت پاره پاره کشیده گرگ شکار نمایند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد): نامرة و نامورة؛ چنگکی آهنین که گوشت بدان آویزند شکار گرگ را. (از المنجد).
-
نمرة
لغتنامه دهخدا
نمرة. [ ن َ م ِ رَ ] (ع اِ) ابرپاره ٔ خرد. (منتهی الارب )(از اقرب الموارد). ج ، نَمِر. || نوعی ازچادر یمانی . (منتهی الارب ). حبرة. (اقرب الموارد). || شمله ای که در آن خطوط سیاه و سفید باشد.(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || نوعی از چادر پشمین ک...