کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نامرادی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نامرادی
لغتنامه دهخدا
نامرادی . [ م ُ ] (اِخ ) (ایل ...) از تیره های ایل بویراحمدی است . رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان ص 88 شود.
-
نامرادی
لغتنامه دهخدا
نامرادی . [ م ُ ] (حامص مرکب ) ناامیدی . یأس . حرمان . (ناظم الاطباء). ناکامی : نامرادی را بجان دربسته ام خدمت غم را میان دربسته ام . خاقانی .نامرادی مراد خاصان است پس قدم در ره امل منهید. خاقانی .و در این نامرادی بود تا در شب دوشنبه از دنیا به عقبی...
-
واژههای مشابه
-
نامرادی بردن
لغتنامه دهخدا
نامرادی بردن . [ م ُ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) ناکامی کشیدن . حسرت کشیدن . تحمل رنج و نومیدی کردن : اگر هرچه باشد مرادت خوری ز دوری بسی نامرادی بری .سعدی .
-
جستوجو در متن
-
تلخکامی
لغتنامه دهخدا
تلخکامی . [ ت َ ] (حامص مرکب ) نامرادی و ناامیدی و حرمان . || تلخ مزگی . (ناظم الاطباء).
-
محرومیت
لغتنامه دهخدا
محرومیت . [ م َ می ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) محروم بودن . محرومی . بی بهرگی . حرمان . || ناامیدی . نامرادی . || امتناع . ممانعت . || احتیاج . || زیان . || نقصان . (ناظم الاطباء).
-
بی سعادتی
لغتنامه دهخدا
بی سعادتی . [ س َ دَ ] (حامص مرکب )کیفیت و حالت بی سعادت . بدبختی . ناکامی و نامرادی : پیراهن بی سعادتی ز سر درکش ، صدره ٔ جفا چاک زن . (مجلس چهارم سعدی ).
-
بژندی
لغتنامه دهخدا
بژندی . [ ب َ ژَ ] (اِ) نامرادی . دردمندی . بیچارگی . تنگی معیشت . (برهان ) (ناظم الاطباء). همانا نژندی را بژندی دانسته اند. (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). شعوری گوید: حرکت اول کلمه درست معلوم نیست . (فرهنگ شعوری ).
-
روحی ساوجی
لغتنامه دهخدا
روحی ساوجی . [ ی ِ وَ ] (اِخ )روحی تاجر. شاعر قرن دهم هجری . او راست این مطلع:من کیستم بکوی بلا خانه ساخته با نامرادی دل دیوانه ساخته . (از تحفه ٔ سامی ص 153).و رجوع به فرهنگ سخنوران و الذریعه ذیل دیوان روحی ساوجی شود.
-
سرودی
لغتنامه دهخدا
سرودی . [ س ُ ] (اِخ ) در ولایت قم از قصبه ٔ موسوم به خوانسار است . شخص نامرادی است و در فن موسیقی بهره دارد. بیت ذیل را در نیشابورک به اسم «بنیاد» نقشی بسته بوده خیلی شهرت یافت :بنیاد مکن با من سودازده بیدادتا من نکنم ناله ز بیداد تو بنیاد.(مجمع الخ...
-
مرادی
لغتنامه دهخدا
مرادی . [ م ُ ] (ص نسبی ) منسوب به مراد. موافق میل و خواهش . ارادی و اختیاری و معنوی و مجازی و به طور استعاره . (ناظم الاطباء). شاهدی برای این معانی به دست نیامد. کلمه ٔ مرادی در ترکیب نامرادی ذیل مراد آمده است . رجوع به مراد شود. || (اِ) پول خرد و ک...
-
مبارک ا
لغتنامه دهخدا
مبارک ا. [ م ُ رَ کُل ْ لاه ] (اِخ ) مؤلف مرآت خیال وی را سخت ستوده و از او است :این رفیقان به رنج شادی من همدم عیش و نامرادی من ساقی و ساغرو شراب مننددر شب تار ماهتاب منندتحفه ٔ بلبلان این باغ است لاله ایم و ز ما همین داغ است .(مرآت الخیال ص 307 و ...
-
خادمی
لغتنامه دهخدا
خادمی . [ دِ ] (اِخ ) شاعری است از اهل قزوین . صادقی کتابدار در باره ٔ وی نویسد: نامرادی بود خدمتکار و سرتراش و شعر نیز می گفته است و در مجمع الخواص رباعیی از او در بیان عاشقی مولانا کسی و معشوقی گور کن اوغلی نقل شده است . (ترجمه ٔ مجمع الخواص ص 266)...
-
صبحی ساوجی
لغتنامه دهخدا
صبحی ساوجی . [ ص ُی ِ وَ ] (اِخ ) صاحب مجمعالخواص آرد: وی نامرادی درویش وش و ریاضت کش بود. اوقات خود را بشعر میگذرانید و صبح و شام یک مثقال تریاک یومیه اش بود(!) از اوست :چون نی دلم از یاد تو خالی نفسی نیست بر یاد تو مینالم و فریادرسی نیست از تیر غم ...