کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نالیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نالیدن
لغتنامه دهخدا
نالیدن . [ دَ ] (مص ) زاریدن . با آواز بیان اندوه خویش کردن . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). فریاد و فغان کردن . گریستن . (آنندراج ). زاریدن . افغان کردن . به آواز اندوه خود را بیان کردن . (فرهنگ نظام ). گریه کردن با بانگ و آواز. ناله کردن . اظهار درد...
-
جستوجو در متن
-
موئیدن
لغتنامه دهخدا
موئیدن .[ دَ ] (مص ) موییدن . نالیدن . رجوع به موییدن شود.
-
هدجة
لغتنامه دهخدا
هدجة. [ هََ دَ ج َ ] (ع مص ) نالیدن ناقه . (منتهی الارب ). نالیدن ناقه بر بچه هایش . (اقرب الموارد). || (اِ) ناله ٔ ناقه . (منتهی الارب ).
-
تأنان
لغتنامه دهخدا
تأنان . [ ت َءْ ] (ع مص ) نالیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ناله و نالیدن . (آنندراج ). تَاءَوﱡه . (قطر المحیط). تأوه یا نالیدن . (از اقرب الموارد). || ریختن آب را. (از منتهی الارب ) (از قطر المحیط) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
نوستن
لغتنامه دهخدا
نوستن . [ ن َ وِ ت َ ] (مص ) نالیدن و زاریدن . (ناظم الاطباء). رجوع به نوسته شود.
-
سجو
لغتنامه دهخدا
سجو. [ س ُ ج ُوو ] (ع مص ) نالیدن ناقه . (از اقرب الموارد).
-
هنین
لغتنامه دهخدا
هنین . [ هََ ] (ع مص ) گریستن و نالیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). حنین .
-
نالان کردن
لغتنامه دهخدا
نالان کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سبب نالیدن شدن . (ناظم الاطباء).
-
الة
لغتنامه دهخدا
الة. [ اِل ْ ل َ ] (ع اِ) هیئت نالندگی . (منتهی الارب ). نوعی از نالیدن . اَل ّ بمعنی نالیدن بیمار و بنای نوع از آن قیاساً اِلَّة است . || قرابت . ج ، اِلَل . (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد).
-
نوشتن
لغتنامه دهخدا
نوشتن . [ ن ُ وَ ت َ / ن َ وِ ت َ ] (مص ) از دور گذشتن و نالیدن و زاریدن (؟). (ناظم الاطباء).
-
هرمسة
لغتنامه دهخدا
هرمسة. [ هََ م َ س َ ] (ع مص ) نالیدن مردم . || بانگ و فریاد کردن از ترس . || (اِمص ) ترش رویی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
ابتئاس
لغتنامه دهخدا
ابتئاس . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نالیدن و اندوهگن شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || سخت شدن جنگ .
-
ضغاء
لغتنامه دهخدا
ضغاء. [ ض ُ ] (ع مص ) نالیدن و آواز کردن گربه و مانند آن . (منتهی الارب ). بانگ کردن روباه . (تاج المصادر). زوزه .
-
لیعان
لغتنامه دهخدا
لیعان . [ ل َ ی َ ] (ع مص ) نالیدن و تپیدن وتفته گردیدن از اندوه و تنگدل شدن . (منتهی الارب ).