کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نافیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نافیة
لغتنامه دهخدا
نافیة. [ ی َ ] (ع ص ) نفی کننده . تأنیث نافی . رجوع به نافی شود.- حروف نافیه . رجوع بهمین کلمه شود.- لاء نافیه ؛ و آن بر چند وجه است : 1- برای نفی جنس و در این صورت عمل آن عمل «اِن » است . 2- به معنی لیس . 3- برای عطف مانند: جاءَ زید لا عمرو. 4- ج...
-
حروف نافیه
لغتنامه دهخدا
حروف نافیه . [ ح ُ ف ِ نا ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در پارسی ، «نه » مانند:نیامد، و در عربی «ما، لَم ْ، لَمّا، لا» آمده است .
-
جستوجو در متن
-
لما
لغتنامه دهخدا
لما. [ ل َم ْ ما ] (ع ق ) هرگاه . (غیاث ). مگر. چون . (آنندراج ). هنوز. (ترجمان القرآن جرجانی ). || یکی از حروف جازمه ٔ نافیه ٔ استغراقیه . (غیاث ).
-
حرف نفی
لغتنامه دهخدا
حرف نفی . [ ح َ ف ِ ن َف ْی ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حروف نافیه شود.
-
حروف نفی
لغتنامه دهخدا
حروف نفی . [ ح ُ ف ِ ن َف ْی ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حروف نافیه شود.
-
اما
لغتنامه دهخدا
اما. [ اَ ] (ع صوت ) بمعنی اَلا (هان ) باشد و بیشتر قبل از قسم قرار گیرد:اما و الذی ابکی و اضحک و الذی امات و احیا و الذی امره الامر...یعنی هان سوگند به آنکه بگریاند و بخنداند و آنکه میراند و زنده کند و فرمان فرمان اوست ... (ازاقرب الموارد). || (ق ) ...
-
مازاغ
لغتنامه دهخدا
مازاغ . (ع فعل ماضی ، اِ مرکب ) اصل کلمه ما (حرف نفی ) + زاغ مفرد غایب فعل ماضی است و اشاره است به آیه ٔ کریمه مازاغ البصر و ماطغی (قرآن 17/53)؛ یعنی آن حضرت صلی اﷲ علیه و آله در شب معراج در مقام قرب نگردانید چشم را بسوی دیگر اشیا و نه بی فرمانی کرد ...
-
انما
لغتنامه دهخدا
انما. [ اِن ْن َ / اَن ْ ن َ ] (ع حرف مرکب ) مرکب است از ان ، یکی از حروف مشبهة بالفعل و مای کافّه . این دو کلمه را درحصر استعمال میکنند به معنی فقط، تنها، بس ، این است و جز این نیست : قل انما یوحی الی انما الهکم اله واحد. (قرآن 108/21). در مغنی ضمن ...
-
ان
لغتنامه دهخدا
ان . [ اِ ] (ع حرف ) اگر. (ترجمان علامه جرجانی مهذب عادل بن علی ) (فرهنگ فارسی معین ). به معنی «اگر» است برای شرط و دو فعل را جزم میدهد مانند: «ان ینتهوا یغفر لهم ما قد سلف » (قرآن 38/8) و «ان تعودوا نعد» (قرآن 19/8). و گاهی مقترن به «لا» آید و در ای...
-
ما
لغتنامه دهخدا
ما. (ع اِ) بمعنی چه و چیست . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). کلمه ٔ استفهام است بمعنی چه چیز است . (غیاث ). چه . (ترجمان القرآن ). || هرچه و آنچه و چیزی و آنکه . (ناظم الاطباء). اسم موصول است بمعنی آنچه . (غیاث ) (آنندراج ). هرچه . آنچه . (آنندراج ). توضی...
-
اشتغال
لغتنامه دهخدا
اشتغال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) به کاری پرداختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مشغول شدن . (تاج المصادر) (زوزنی ) (مؤید الفضلا). به کاری درشدن . به کاری سرگرم بودن : اشتغال بشرح احوال هر یک مقصود کتاب فایت گرداند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 257).زآن بیخودم که...
-
اعتماد
لغتنامه دهخدا
اعتماد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بشب سیر کردن گرفتن ، یقال : اعتمد لیلته ؛ بشب سیر کردن گرفت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بشب بر مرکب سیر سوار شدن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || تکیه نمودن برکسی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از متن اللغة)...
-
حروف
لغتنامه دهخدا
حروف . [ ح ُ ] (ع اِ) ج ِ حَرْف . حروف متداول خط کنونی فارسی ، سی وپنج یا سی وهفت است . رجوع به حرف و سبک شناسی ج 1 صص 188-196 شود : وآن حرفهای خطکتاب اوگوئی حروف دفتر قسطا شد. دقیقی .گشتن حال و سخن گفتن بآواز حروف زبر و زیر همه جمله بزیر قمر است . ن...
-
لا
لغتنامه دهخدا
لا. (ع حرف ) نه . نی . بی . نا: لاعلاج ، ناگزیر. لابد، ناچار. مقابل نعم : از کرم و نعمت و آلای اوکس نشنیده ست ز لب لای او. منوچهری .گفت لا و لا کرامة. (تاریخ بیهقی ص 369).مادر فرقان چه دانی تو که هفت آیت چراست یا شهادت را چرا همراه کردستند لا. ناصرخس...