کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نافرمانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نافرمانی
لغتنامه دهخدا
نافرمانی . [ ف َ ] (حامص مرکب ) سرکشی . طغیان . مخالفت . عدم اطاعت . (ناظم الاطباء). رهق . طنو. طنی . (منتهی الارب ). عقوق . عصیان . عتو. اباء. گردنکشی . تمرد : از حد و غایت نافرمانی درمگذرکه پدیدارست اندازه ٔ نافرمانی . منوچهری . || عصیان . (ربنجنی ...
-
واژههای مشابه
-
نافرمانی کردن
لغتنامه دهخدا
نافرمانی کردن . [ ف َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اطاعت نکردن . (ناظم الاطباء). سرکشی . سرپیچی . گردنکشی . طغیان . فرمان نبردن . تمرد : اگر مقدمان نافرمانی نکردندی همه ترکستان را بدین لشکر بتوانستمی گرفت . (تاریخ بیهقی ). و آن فرشتگان که از زبانه ٔ آتش آفرید...
-
جستوجو در متن
-
طنو
لغتنامه دهخدا
طنو. [ طُن ْوْ ] (ع اِمص ) نافرمانی . (منتهی الارب ).
-
سرپیچی
لغتنامه دهخدا
سرپیچی . [ س َ ] (حامص مرکب ) نافرمانی . تمرد.
-
سرتابی
لغتنامه دهخدا
سرتابی . [ س َ ] (حامص مرکب ) نافرمانی . (آنندراج ).
-
مطغی
لغتنامه دهخدا
مطغی . [ م ُ ] (ع ص )نافرمانی کننده و بر ستم انگیزنده . (ناظم الاطباء).
-
طغو
لغتنامه دهخدا
طغو. [ طَغ ْوْ ] (ع مص ) درگذشتن از حد. || نافرمانی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). طُغوان .
-
طماح
لغتنامه دهخدا
طماح . [ طِ ] (ع اِمص ) سرکشی ، یُقال : فرس فیه طِماح . || نافرمانی زن از شوی . (منتهی الارب ).
-
طنی
لغتنامه دهخدا
طنی . [ طِن ْی ْ ] (ع اِمص ) نافرمانی . اسم است طنی را. || (اِخ ) نام آبی است . (منتهی الارب ).
-
جکارة
لغتنامه دهخدا
جکارة. [ ج َ رَ ] (ع مص ) خوی سرکشی و نافرمانی داشتن . || مزاحم بودن . آزار رسانیدن . (دزی ).
-
سرپیچی کردن
لغتنامه دهخدا
سرپیچی کردن . [ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نافرمانی کردن . تمرد کردن . سر باززدن از کاری .
-
امتداخ
لغتنامه دهخدا
امتداخ . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نافرمانی کردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). ستم و جور کردن . (از اقرب الموارد).
-
برمخیدن
لغتنامه دهخدا
برمخیدن . [ ب َ م َ دَ ] (مص مرکب ) (از: بر + مخ + -یدن ) مخالفت و نافرمانی پدر و مادر کردن و عاق و عاصی شدن . (برهان ).