کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناظران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناظران
لغتنامه دهخدا
ناظران . [ظِ ] (ع اِ) دو مجرای دمعه که از گوشه ٔ چشم به جانب بینی فرود می آید. (ناظم الاطباء). عرقان علی حرفی الانف یسیلان من المؤقین . (اقرب الموارد). دو رگ از سوی بینی . (مهذب الاسماء). نام دو رگ است در عرض بینی .
-
جستوجو در متن
-
زبیدی
لغتنامه دهخدا
زبیدی . [ زَ ] (اِخ ) حکیم زبیدی ، برادر شهاب بن عبدالرحمن است که از ناظران املاک زبید بود در ایام دولت مجاهدان یمن . (از العقود اللؤلؤیه ج 2 ص 74). رجوع به زبیدی (... شهاب ) شود.
-
بینندگان
لغتنامه دهخدا
بینندگان . [ ن َن ْ دَ / دِ ] (اِ) ج ِ بیننده . بینایان . نگاه کنندگان .و ناظران . || چشم ها. دیدگان : به بینندگان آفریننده رانبینی ، مرنجان دو بیننده را. فردوسی .همه رهروان پیش بینندگان کنند آفرین بر نشینندگان .نظامی .
-
اصحاب دواوین
لغتنامه دهخدا
اصحاب دواوین . [ اَ ب ِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آنانکه عهده دار عایدات کشورند. سرکاران و ناظران خزانه و مالیه ٔ دولت . مستوفیان . وزرای دارایی در تداول امروزی .صاحبدیوانان . رؤسای دفاتر محاسباتی : بمدد اصحاب دواوین و مستخرجان معاملات وصیت کرد....
-
فسحت
لغتنامه دهخدا
فسحت . [ ف ُ ح َ ] (ع اِمص ) گشادگی و فراخی مکان . (فرهنگ فارسی معین ) (از غیاث ) : عرصه ٔ عزیمت فسحتی تمام و اتساعی کامل دارد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). ما را اگر فسحت ولایتی هست ، اضعاف آن مؤون سپاه و وجوه اطماع و انواع محافظات در مقابل ایستاده است ...
-
خیال دست
لغتنامه دهخدا
خیال دست . [ خ َ / خیا دَ ] (اِ مرکب ) آن بازی است که در مجالس کنند و آن چنان است که یک کس در کنار دیگری پشت سر او بنشیند و آن شخص عبا یا پرده ای بر سر خود و آنکه در کنار اوست کشد بحیله ای که شخص عقبی بالمره در انظار پنهان گردد و معلوم نشود و قدری از...
-
هاروارد
لغتنامه دهخدا
هاروارد. [ هارْ ] (اِخ ) دانشگاه هاروارد از قدیم ترین بنگاههای فرهنگی امریکاست که در کیمبریج در ایالت ماساچوست واقع است . و در بستن و چند جای دیگر نیز دانشگاههایی مانند آن وجود دارد. در سال 1636 م . دادگاه یکی از تحت الحمایه ها برای ایجاد یک کالج چها...
-
غانات
لغتنامه دهخدا
غانات . (اِ) صاحب جمع غانات ، در دوره ٔ صفوی به کسی می گفته اند که ناظر گوشت و سلاخی و امور مربوط به آن بوده است . نویسنده ٔ تذکرةالملوک آرد: فصل هفتم در بیان شغل صاحب جمع غانات ، آنچه گوسفند از هر جا آورند باید در حضور معتمد ناظر کشته شود و گوشت و پ...
-
ناظر
لغتنامه دهخدا
ناظر. [ ظِ ] (ع ص ، اِ) نظرکننده . (فرهنگ نظام ). نگرنده . (مهذب الاسماء). نگرنده . نگاه کننده . (ناظم الاطباء). نگران . که می نگرد. تماشاگر : تا مبصر را دل اندر معرفت روشن شودتا منجم را دو چشم اندر فلک ناظر شود. منوچهری .در روی اهل حکمت ازآن کاهل حک...
-
نزهت
لغتنامه دهخدا
نزهت . [ ن ُ هََ ] (ع اِمص ) نُزْهة. خوشحالی . (غیاث اللغات از خیابان ) (ناظم الاطباء).سُرور. (ناظم الاطباء). دوری از ناخوشی و غمگینی . (یادداشت مؤلف ). خوشی . خرمی . تفرج . رامش : هر روز یکی دولت و هر روز یکی عزهر روز یکی نزهت و هر روز یکی بار. فرخ...
-
طریق
لغتنامه دهخدا
طریق . [ طَ ] (ع اِ) راه . ج ، اَطْرُق ، طُرُق ، طُرْق ، اَطْرِقاء، اَطْرِقَة. جج ، طُرُقات . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سبیل . صراط. رَوِش . وجه . نحو. مبقرة. بوری . بوریّة. باری . باریة. باریاء. بوریاء. صاحب غیاث اللغات و آنندراج آرند: طریق مأخوذ ...