کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناطور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناطور
لغتنامه دهخدا
ناطور. (اِخ ) از دهات دهستان گنجگاه بخش سنجید شهرستان هروآباد است ، در 12هزارگزی جنوب باختری سنجید (کیوی ) و 10هزارگزی جاده ٔ شوسه ٔ میانه به هروآباد در منطقه ای کوهستانی و سردسیر واقع است و 148 تن سکنه دارد. آبش از چشمه است و محصولش غلات و حبوبات ، ...
-
ناطور
لغتنامه دهخدا
ناطور. (ع اِ) باغبان انگور و خرما. (منتهی الارب ). ناطر. حافظ رزستان و نخلستان . (از معجم متن اللغة). باغبان رزستان و نخلستان . (ناظم الاطباء). حافظ الکرم و النخل . (از اقرب الموارد). حافظالکرم . (المنجد). رزبان . (زمخشری ). ناظور. ناظوره . نگاهبان ....
-
جستوجو در متن
-
نواطیر
لغتنامه دهخدا
نواطیر. [ ن َ ] (ع اِ) ج ِ ناطور. رجوع به ناطور شود.
-
دشتوان
لغتنامه دهخدا
دشتوان . [ دَش ْت ْ] (اِ مرکب ) ناطر. ناطور. (ملخص اللغات ). دشتبان .
-
رزوان
لغتنامه دهخدا
رزوان . [ رَزْ ] (ص مرکب ، اِ مرکب )باغبان و رزبان . (ناظم الاطباء). ناطور. (یادداشت مؤلف ). || (اِخ ) کره ٔ ستاره ٔ زهره . (ناظم الاطباء). نام جرم فلک زهره . (انجمن آرا) (آنندراج ).
-
ناطر
لغتنامه دهخدا
ناطر. [ طِ ] (ع ص ، اِ) باغبان خرما و انگور. (منتهی الارب ) (آنندراج ). باغبان رزستان و نخلستان . (ناظم الاطباء). آنکه رز و خرما و کشت را نگهبانی کند. (اقرب الموارد). نگهبان رز و زراعت . (از المنجد).حافظالکرم و النخل و الزرع . (معجم متن اللغة). دشتوا...
-
ناظور
لغتنامه دهخدا
ناظور. (ع اِ) باغبان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ناطور. (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || نگهبان . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). || نظاره . (المنجد). || مهتر قوم که مورد نظر ایشان باشد. سیدالقوم المنظور الیه منهم . (اقرب الموارد) (از ا...
-
بستان چی
لغتنامه دهخدا
بستان چی .[ ب ُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) بستان بان ناطور. باغبان ترک یا محافظ و مراقب باغها، سراها. (دزی ج 1 ص 83). || باغبانی که بر اساس مزارعه کار میکند، یا باغبانی که حق برداشت محصول را اجاره میکند. باغبان . (فرهنگ فارسی معین ).
-
یانع
لغتنامه دهخدا
یانع. [ ن ِ ] (ع ص ) ثمر رسیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد): ثمر یانع؛ میوه ٔ رسیده . (از ناظم الاطباء). میوه ٔ رسیده و پخته . (غیاث اللغات ). مقابل نارس . مقابل کال و نارسیده و خام : و عقیب هذا الرش سیل دافعو وراء هذا النبت روض یانع. ؟...
-
دشتبان
لغتنامه دهخدا
دشتبان . [ دَ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) ناطور. (دستوراللغة). دشتوان . پاکار. نگاهبان دشت . پاسبان کشتزارو مزرعه . مأمور محلی ده که وظیفه ٔ او حفاظت مزارع دهقانان از ویرانی و دستبرد این و آن است و در بعضی نقاط امور آبیاری را نیز سرپرستی می کند : چو در سب...
-
نگاهبان
لغتنامه دهخدا
نگاهبان . [ ن ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) نگاه دارنده ٔ چیزی و حفاظت کننده ٔ آن . (آنندراج ). حافظ.(مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). حارس . محافظ. (از ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). نگهدارنده . (ناظم الاطباء). حفیظ. وکیل . (مهذب الاسماء) (ترجمان القرآن ...
-
رزبان
لغتنامه دهخدا
رزبان . [ رَ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) پرورنده ٔ رز یعنی تاک انگور. (آنندراج ) (انجمن آرا). محافظ باغ انگور. (فرهنگ فارسی معین ). کَرّام . (دهار). انگورکار. رزوان . (یادداشت مؤلف ) : بیار آنچه به کردار دیده بود نخست روان روشن بستد بقهر از او رزبان رز آن...
-
عرزال
لغتنامه دهخدا
عرزال . [ ع ِ ] (ع اِ) خوابگاه شیر. || جای خواب پالیزبان در پالیز بر سر درخت و جز آن از ترس درندگان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سقیفه ٔ ناطور. (از اقرب الموارد). || گردآورده ٔ شیر درنده در جای باش خویش جهت بچگان مانند آشیانه ٔ مرغ . (از اقرب ...
-
رخنه کردن
لغتنامه دهخدا
رخنه کردن . [ رَ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سوراخ کردن . شکافتن . شکاف ایجاد کردن . چاک پدید آوردن : به تیغ پاره کند ورقه های چون پولادبه تیر رخنه کند غیبه های چون سندان .فرخی .به پای پست کند برکشیده گردن شیربه دست رخنه کندلاد آهنین دیوار. عنصری ....