کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناصر مهنه ای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناصر مهنه ای
لغتنامه دهخدا
ناصر مهنه ای . [ ص ِ رِ م ِ ن َ ] (اِخ ) خواجه ابونصر متخلص به ناصر یا ناصری ، از شیخ زاده های خطه ٔ مهنه است و «بعضی او را برادر شیخ ابوسعید ابی الخیر و بعضی از اولاد شیخ شمرده اند ». او راست :زلفت که بهر حلقه ٔ مشکین قمری داشت مانند شب قدر مبارک سح...
-
واژههای مشابه
-
کوت ناصر
لغتنامه دهخدا
کوت ناصر. [ ص ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مینوحی است که در بخش معمره ٔ شهرستان آبادان واقع است و 1200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
نهر ناصر
لغتنامه دهخدا
نهر ناصر. [ ن َ رِ ص ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قصبه ٔ نصار بخش قصبه ٔ معمره ٔ شهرستان آبادان . در 11 هزارگزی شمال غربی نهر قصر و 15 هزارگزی جنوب شرقی جاده ٔ خسروآباد به آبادان ، در دشت گرمسیری واقع است و 200 تن سکنه دارد. آبش از اروندرود، محصولش ح...
-
قلعه ناصر
لغتنامه دهخدا
قلعه ناصر. [ ق َ ع َ ص ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حسین آباد بخش شوش شهرستان دزفول ، واقع در 12هزارگزی شمال خاوری شوش و 6هزارگزی خاوری راه آهن اهواز به تهران و 80هزارگزی خاوری شوسه ٔ اهوازبه دزفول . موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرمسیری مالاریائی ...
-
ناصر ارجانی
لغتنامه دهخدا
ناصر ارجانی . [ ص ِ رِ اَرْ رَ ] (اِخ ) رجوع به ناصح الدین احمدبن محمد شود.
-
ناصر اصفهانی
لغتنامه دهخدا
ناصر اصفهانی . [ص ِ رِ اِ ف َ ] (اِخ ) میرزا محمد، مشهور به گل کار و ملقب به درویش ناصر علی . وی از مریدان و مجذوبان نورعلیشاه است ، و به روایت هدایت «در تمام عمر به جز شلواری لباس قبول ننموده ، اغلب در بیرون شهرستان به سر می برده » است . او راست :خر...
-
ناصر افندی
لغتنامه دهخدا
ناصر افندی . [ ص ِاَ ف َ ] (اِخ ) رجوع به ناصر عبدالباقی افندی شود.
-
ناصر بحرانی
لغتنامه دهخدا
ناصر بحرانی . [ ص ِ رِ ب َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبداﷲبن سعیدبن المتوج البحرانی ، ملقب به جمال الدین یا شهاب الدین . او راست : کتاب الوسیلة و دو کتاب در تفسیر مختصر و مطول ، و رسالة الناسخ و المنسوخ ، و کتاب فی ما یجب علی المکلفین ، و غرایب المسائل ، و...
-
ناصر بخاری
لغتنامه دهخدا
ناصر بخاری . [ ص ِ رِ ب ُ ] (اِخ ) رجوع به ناصر بخارائی شود.
-
ناصر بنارسی
لغتنامه دهخدا
ناصر بنارسی . [ ص ِ رِ ب ِ رِ ] (اِخ ) محمد ناصرخان بن محمد سعیدخان طباطبائی از شاعران پارسی گوی بنارس هندوستان است و به روایت مؤلف صبح گلشن «به اصلاح میرزا محمدحسن قتیل بر زمین شعر قدم توجه گذاشت ». او راست :گرمی شوق نگر کز دم تیغ فرهاددر دل سنگ هم...
-
ناصر ترمذی
لغتنامه دهخدا
ناصر ترمذی . [ ص ِ رِ ت َ م َ ] (اِخ ) ناصرالدین بن خواجه قطب الدین سرخسی . به روایت مؤلف روز روشن وی «به عین شباب در دور اکبر پادشاه به هندوستان آمده به رفاقت خان زمان سیستانی صاحب طبل و علم گردیدو هنگام بغاوت خان مذکور همراهش به قتل رسید». (روز رو...
-
ناصر جرفادقانی
لغتنامه دهخدا
ناصر جرفادقانی . [ ص ِ رِ ج ُ ] (اِخ ) ابن خلیفةبن سعد، مکنی به ابوالشرف . از علمای قرن هفتم است . حمداﷲ مستوفی آرد «ابوالشرف جربادقانی صاحب ترجمه ٔ تاریخ یمینی عتبی و هو ناصربن خلیفةبن سعد المنشی . در اول فترة مغول نماند». (تاریخ گزیده ص 804).
-
ناصر خوئی
لغتنامه دهخدا
ناصر خوئی . [ ص ِ رِ خ ُ ] (اِخ ) ابن احمدبن بکر، مکنی به ابوالقاسم . قاضی ادیب و نحوی و شاعری آذربایجانیست . وی به سال 466 هَ . ق . تولد یافت و به سال 507 درگذشت . کتاب شرح اللمع ابن جنی را او تصنیف کرد. از اشعار اوست :علیک باغباب الزیارة انهاتکون ا...
-
ناصر درگزینی
لغتنامه دهخدا
ناصر درگزینی . [ ص ِ رِ دَ گ َ ] (اِخ ) ابن علی ، ملقب به قوام الدین و مکنی به ابوالقاسم اَنس آبادی . وزیر سلطان محمودبن سلطان محمد سلجوقی است وی پس از مرگ سلطان محمود برادرش طغرل بن محمد را وزارت کرد و به امر همین سلطان طغرل کشته شد. رجوع به تاریخ گ...