کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناشیگری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناشیگری
لغتنامه دهخدا
ناشیگری . [ گ َ ] (حامص ) نااستادی . غرارت . بی تجربگی . ناآزموده کاری . عدم مهارت . ناآزمودگی . ناپختگی . رجوع به ناشی شود.
-
جستوجو در متن
-
ناشیانه
لغتنامه دهخدا
ناشیانه . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) از روی ناشیگری . رجوع به ناشی شود.
-
ریدمون
لغتنامه دهخدا
ریدمون . (اِمص ) ریدمان . کار بد. کاری که کارگر ناشی از روی ناشیگری و بی مهارتی آن را خراب کند. (فرهنگ لغات عامیانه ). رجوع به ریدمان شود.
-
ناآزمودگی
لغتنامه دهخدا
ناآزمودگی . [ زِ / زْ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) مقابل آزمودگی . ناآزموده کاری . ناشیگری . ناپختگی . غِرَّة. غُمری . غرارت . بی تجربگی : الغَرارَة. غافل شدن و ناآزمودگی . (دهّار).
-
غمارة
لغتنامه دهخدا
غمارة. [ غ َرَ ] (ع مص ) گول گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ناآزمودگی . (مهذب الاسماء). غُمورة. (اقرب الموارد). ناشیگری . || بسیار گردیدن آب . (منتهی الارب )(آنندراج ). غُمورة. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
غمری
لغتنامه دهخدا
غمری . [ غ ُ] (حامص ) (از: غمر + یاء مصدری ) ناآزموده کاری . ناآزمودگی . ناشیگری . || غافل و نادان بودن . گول و احمق بودن . گولی . رجوع به غُمر شود : هر آن کس که دارد روانش خردجهان را به غمری همی نسپرد. فردوسی .فرستاده ٔ شهریاران کشی بغمری کشد این و ...
-
کیوس
لغتنامه دهخدا
کیوس . [ کیو / ک ُ ] (ص ) خوهل بود یعنی کژ. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 194). ناراست و کج را گویند. (برهان ) (آنندراج ). به معنی ناراست و کج و معوج آمده . (انجمن آرا). وریب . (فرهنگ اسدی نخجوانی ). کژ. کج . مجازاً، ناشیگری . ناآزمودگی . (یادداشت به خط مر...