کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناشکیبا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناشکیبا
لغتنامه دهخدا
ناشکیبا. [ ش ِ ] (ص مرکب ) بی صبر. بی حوصله . بی ثبات . بی قرار. (ناظم الاطباء). جزوع . هلوع . (دهار). بی تاب . که شکیب و آرام و قرار ندارد. مقابل شکیبا : در صحبت آن نگار زیبامی بود ولیک ناشکیبا. نظامی .مکن با من ناشکیبا عتیب که در عشق صورت نبندد شکی...
-
واژههای مشابه
-
ناشکیبا شدن
لغتنامه دهخدا
ناشکیبا شدن . [ ش ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) جزع . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). بی قرار و بی تاب شدن . و رجوع به ناشکیبا شود.
-
جستوجو در متن
-
مجزع
لغتنامه دهخدا
مجزع . [ م ُ زِ ] (ع ص ) ناشکیبا گرداننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی یا چیزی که ناشکیبا می کند و زاری می آورد. || آنکه هراس می آورد. (ناظم الاطباء).
-
ناحمول
لغتنامه دهخدا
ناحمول . [ ح َ ] (ص مرکب ) ناشکیبا. بی تحمل . بیقرار. نابردبار.
-
نابردار
لغتنامه دهخدا
نابردار. [ ب ُ ] (نف مرکب ) ناشکیبا. بی صبر. || ناچار. (ناظم الاطباء).
-
هلعة
لغتنامه دهخدا
هلعة. [ هَُ ل َ ع َ ] (ع ص ) ناشکیبا. || زود گرسنه شونده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
زرزر
لغتنامه دهخدا
زرزر. [ زِ زِ ] (اِ صوت ) آواز گریه ٔ نامطبوع در طفل و جز آن . آوازگریه ٔ اطفال ناشکیبا. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
ناصابر
لغتنامه دهخدا
ناصابر. [ ب ِ ] (ص مرکب ) ناشکیبا. بی صبر. بی تحمل . (ناظم الاطباء). نابردبار. که صبر و شکیب ندارد. بی شکیب .
-
مجزاع
لغتنامه دهخدا
مجزاع . [ م ِ ] (ع ص ) بسیار ناشکیبا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بسیار جزع . ج ، مجازیع. (از اقرب الموارد).
-
الواع
لغتنامه دهخدا
الواع . [ اَل ْ ] (ع ص ، اِ) ج ِ لاع ، بمعنی ناشکیبا و بیمار.(از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به لاع شود.
-
چشم بر راه داشتن
لغتنامه دهخدا
چشم بر راه داشتن . [ چ َ / چ ِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) منتظر شدن و ناشکیبا و بی صبر بودن . (ناظم الاطباء).
-
هکع
لغتنامه دهخدا
هکع. [ هََ ک َ ] (ع مص ) ناشکیبا گشتن . (منتهی الارب ). جزع . || خوار شدن . (اقرب الموارد). || فروتنی نمودن . (منتهی الارب ). خشوع . (از اقرب الموارد).
-
جزع
لغتنامه دهخدا
جزع . [ ج َ زِ ] (ع ص ) ناشکیبا و زاری کننده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة)(از اقرب الموارد). و رجوع به جازِع و جَزُع شود.