کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ذنبات
لغتنامه دهخدا
ذنبات . [ ذَ ن َ ] (ع اِ) ذنبات ناس ، اذناب ناس ؛ مردم کم پایه وحواشی و خدم و سپس روندگان . اتباع ناس . سفله ٔ ناس .
-
نات
لغتنامه دهخدا
نات . (ع اِ) مردم . (منتهی الارب ). ناس . (معجم متن اللغة). مردم ، لغتی است در ناس . (ناظم الاطباء) .
-
اذیال
لغتنامه دهخدا
اذیال . [ اَذْ ] (ع اِ) ج ِ ذَیل . دامنها. (غیاث اللغات ). || اذیال ناس ؛ طبقه ٔ پست از مردم . اذناب ناس . سپس روندگان . پس ماندگان . سپس ماندگان . اواخر قوم . مقابل نواصی .
-
طهیاء
لغتنامه دهخدا
طهیاء. [ طَهَْ ] (ع اِ) کَس . ناس : ماادری ای الطهیاء هو؛ ای ای ّ الناس . (منتهی الارب ).
-
وتم
لغتنامه دهخدا
وتم . [ ] (ع مص ) بدل کردن عرب یمن سین را به تاء مثل نات به جای ناس . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
هریر
لغتنامه دهخدا
هریر. [ هََ ] (اِخ ) بقول ابن الندیم یکی از بلغای عشره ٔ ناس است . (یادداشت به خط مؤلف ).
-
ابن هیان
لغتنامه دهخدا
ابن هیان . [ اِ ن ُ هََ ی ْ یا ] (ع ص مرکب ) فرومایه و ناکس از مردم . خسیس از ناس .بی سروپا. بی پدرومادر.
-
ذلذلات
لغتنامه دهخدا
ذلذلات . [ ذُ ذِ ] (ع ص ، اِ) ذلذات ناس ؛ کم پایگان از مردم . (منتهی الارب ).
-
ذلیذلات
لغتنامه دهخدا
ذلیذلات . [ ذُ ل َ ذِ ] (ع ص ، اِ) ذلیذلات ناس ؛ مردم کم پایه . فرومایگان مردم .
-
حزاقلة
لغتنامه دهخدا
حزاقلة. [ ح َ ق ِ ل َ ] (ع اِ) حزاقله ٔناس ؛ فرومایگان از مردم . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
حفل
لغتنامه دهخدا
حفل . [ ح َ ] (ع اِ) انجمن . (مهذب الاسماء). گروه . جمع و گروه مردم . (منتهی الارب ).- جمعی حفل ؛ مردمی بسیار.- حفلی از ناس ؛ جمعی از مردم .
-
مرمریت
لغتنامه دهخدا
مرمریت . [ م َ م َ ] (ع اِ) بلا و سختی . (منتهی الارب ). داهیة، و تاء آن بدل ازسین باشد چون «نات » بجای ناس . (از اقرب الموارد).
-
اختطاء
لغتنامه دهخدا
اختطاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص )گام زدن . گام نهادن . || گذشتن بر چیزی یاکسی بسرعت . || گذشتن بر کسی یکبار. اختیاط. || اختطاء ناس ؛ تخطی رقاب مردم کردن .
-
ازراع
لغتنامه دهخدا
ازراع . [ اِ ] (ع مص ) فرازشدن زراعت . (منتهی الارب ): ازرع الزرع ؛ نبت ورقه و احصد. || ازراع ناس ؛ قدرت یافتن مردم بر زراعت . (منتهی الارب ).
-
اناس
لغتنامه دهخدا
اناس . [ اُ ] (ع اِ) مردمان . (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (فرهنگ فارسی معین ). مردم . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). انس . ناس . (فرهنگ فارسی معین ) : یوم ندعوا کل اناس بامامهم . (قرآن 71/17).نبید خور که بنوروز هر...