کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناسودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناسودن
لغتنامه دهخدا
ناسودن .[ دَ ] (مص منفی ) نیاسودن . ناآسودن . مقابل آسودن . || نسودن . مقابل سودن . رجوع به سودن شود.
-
جستوجو در متن
-
آموی
لغتنامه دهخدا
آموی . (اِخ ) آمو. آمویه . آمون . آمل . نام دشتی فراخ و ریگی بماوراءالنهر به ساحل جیحون : ریگ آموی و درشتی های اوزیرپایم پرنیان آید همی . رودکی .عنانش گرفتند و برتافتندسوی ریگ آموی بشتافتند. فردوسی .فروتر که از دشت آموی و زم همیدون به ختلان درآید بهم...
-
لشکرگه
لغتنامه دهخدا
لشکرگه . [ َل ک َ گ َه ْ ] (ِامرکب ) لشکرگاه . جای لشکر. معسکر. معرکه . (؟) (نصاب ) : به لشکرگه دشمن اندرفتادچو اندر گیا آتش تیز و باد. دقیقی .چو آمد به لشکرگه خویش بازشبیخون سگالید گردن فراز. فردوسی .ز اسبان گله هر چه بودش به کوه به لشکرگه آورد یکسر...
-
نا
لغتنامه دهخدا
نا. (پیشوند) حرف نفی است بر مشتقات و صفات که کنایه از اسم فاعل و اسم مفعول است داخل میگردد. (غیاث ). بر کلمه درآید که محمول باشد بر منفی بطریق مواطات چنانکه دردمند و هوشیار که نادردمند و ناهوشیار خوانند. (آنندراج ). از ادات نفی و سلب است ، اوستائی na...