کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نازک و نارنجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دل نازک
لغتنامه دهخدا
دل نازک . [ دِ زُ ] (ص مرکب ) نازکدل . که زود رنجد. که زود غمگین شود. که زود گرید. که زود ملول شود. که زود اندوهمند گردد. رقیق القلب . لین الفؤاد. (یادداشت مرحوم دهخدا). سریعالتأثر. زودرنج .
-
نازک خراسانی
لغتنامه دهخدا
نازک خراسانی . [ زُ ک ِ خ ُ ] (اِخ ) رجوع به نازکی خراسانی شود.
-
نازک اندیش
لغتنامه دهخدا
نازک اندیش . [ زُ اَ ] (نف مرکب ) باریک بین . نازک خیال . دقیق الفکر.
-
نازک اندیشی
لغتنامه دهخدا
نازک اندیشی . [زُ اَ ] (حامص مرکب ) دقت در فکر. دقیق الفکر بودن .
-
نازک بین
لغتنامه دهخدا
نازک بین . [زُ ] (نف مرکب ) باریک بین . دقیق . موشکاف . نکته سنج .
-
نازک تن
لغتنامه دهخدا
نازک تن . [ زُ ت َ ] (ص مرکب ) ظریف . لطیف . نازپرورده . نازک بدن .
-
نازک تهیگاه
لغتنامه دهخدا
نازک تهیگاه . [ زُ ت ُ ] (ص مرکب ) باریک کمر. (ناظم الاطباء).
-
نازک چری
لغتنامه دهخدا
نازک چری . [ زُ چ َ ] (حامص مرکب ) نازک چر بودن . صفت نازک چر. رجوع به نازک چر شود.
-
نازک خلق
لغتنامه دهخدا
نازک خلق . [ زُ خ ُ ] (ص مرکب ) نرم خوی . متواضع. (ناظم الاطباء). نازک طبع. نازک خو. (آنندراج ).
-
نازک خواری
لغتنامه دهخدا
نازک خواری . [ زُ خوا / خا ] (حامص مرکب ) صفت نازک خوار.
-
نازک خور
لغتنامه دهخدا
نازک خور. [ زُ خوَرْ / خُرْ ] (نف مرکب ) نازک خوار.
-
نازک خوراک
لغتنامه دهخدا
نازک خوراک . [ زُ خوَ / خ ُ ] (ص مرکب ) نازک خوار. نازک چر.
-
نازک خوری
لغتنامه دهخدا
نازک خوری . [ زُ خوَ / خ ُ ] (حامص مرکب ) نازک خواری .
-
نازک خیالی
لغتنامه دهخدا
نازک خیالی . [ زُ ] (حامص مرکب ) دقت خیال . قوت تخیل . باریک اندیشی . صفت نازک خیال .
-
نازک دماغ
لغتنامه دهخدا
نازک دماغ . [ زُ دَ ] (ص مرکب ) آنکه شامه ای حسّاس دارد. که شامه ٔ وی قویست : چنان آن نازنین نازک دماغ است که او را بوی گل دود چراغ است .ملاطاهر غنی (از آنندراج ).