کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نازکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نازکی
لغتنامه دهخدا
نازکی . [ زُ ] (حامص ) نرمی . ملایمت . (ناظم الاطباء) : تا بر تو برگ گل نزند دست روزگاربختت بپروراند در ناز و نازکی . سوزنی . || باریکی . || دقت . (ناظم الاطباء). ظرافت : در آن خدمت بغایت چابکی داشت که کار نازنینان نازکی داشت . نظامی .با کمال نازکی ا...
-
واژههای مشابه
-
دل نازکی
لغتنامه دهخدا
دل نازکی . [ دِ زُ ] (حامص مرکب ) حالت و کیفیت دل نازک . دل نازک بودن . نازکدلی . رقت قلب . رجوع به دل نازک شود.
-
نازکی استرآبادی
لغتنامه دهخدا
نازکی استرآبادی . [ زُ ی ِ اِ ت ِ] (اِخ ) از شاعران قرن دهم است . سام میرزا آرد: «ازاولاد حافظ سعد است مردی عاشق پیشه و دل ریش و در سلوک درویشی است ». او راست :باغبان از گل حدیثی گفت و از گلزار خویش عارضش دید و پشیمان گشت از گفتار خویش .و نیز رجوع به...
-
نازکی تبریزی
لغتنامه دهخدا
نازکی تبریزی . [ زُ ی ِ ت َ ] (اِخ ) از شاعران قرن دهم است . سام میرزا صفوی آرد: «به تاج دوزی مشغول است » . او راست :داغ بر دست خود آن سیم بدن می سوزدداغ او می نهد اما دل من می سوزد.رجوع به قاموس الاعلام ج 6 ص 4543 و صبح گلشن ص 492 و دانشمندان آذربای...
-
نازکی خراسانی
لغتنامه دهخدا
نازکی خراسانی . [ زُ ی ِ خ ُ ] (اِخ ) نازک خراسانی . از شاعران قرن دهم و معاصر با جامی است . امیر علیشیر آرد: «درویش نازک [ در نسخه ٔ ترکی ، نازکی ] از جمله ٔ آدمیزادهای خراسان است و پدرش حکومت هری کرده و خودش نیز مدتی سپاهی بود و آخر ترک کرد وکپنک پ...
-
نازکی نهاوندی
لغتنامه دهخدا
نازکی نهاوندی . [ زُ ی ِ ن َ وَ ] (اِخ ) از شاعران اواخر قرن دهم است . صادقی کتابدار آرد: «عجب شاعری تند بدیهه بود و عجب تر آنکه شصت ویک جلد کتاب تصنیف کرده ولی یک بیت از آنها مشهور نشده است . این رباعی از اوست :در دل چو خیالت ای سمنبر گرددصد عیش نها...
-
نازکی همدانی
لغتنامه دهخدا
نازکی همدانی . [ زُ ی ِ هََ م َ ] (اِخ ) متشاعری مکثار و مهذار است و در قرن دهم می زیسته . سام میرزا صفوی آرد: «هر روز نزدیک به هزار بیت می گویدو بخود لازم کرده است که تمام کتب نظم را جواب گوید از جمله شاهنامه که فردوسی در سی سال گفته او در سی روز گف...
-
نازکی مراغه ای
لغتنامه دهخدا
نازکی مراغه ای . [ زُ ی ِ م َ غ َ ] (اِخ ) مؤلف دانشمندان آذربایجان به نقل از منتخب التواریخ آرد: از سخنوران قرن ششم هجری بوده ، اشعار ذیل از قصیده ای است که در مدح معزالدین محمدبن سام غوری گفته است :شه معزالدین کز دولت اوست همچو گلدسته فلک بسته میا...
-
جستوجو در متن
-
رهادة
لغتنامه دهخدا
رهادة. [ رَ دَ ] (ع اِمص ) نازکی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نازکی و نرمی . (از اقرب الموارد).
-
حطوط
لغتنامه دهخدا
حطوط. [ ح ُ ] (ع اِ) نازکی بدن و خوبی آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
رقاقة
لغتنامه دهخدا
رقاقة.[ رَ ق َ ] (ع اِمص ) تنکی و نازکی . (ناظم الاطباء).
-
نازک خراسانی
لغتنامه دهخدا
نازک خراسانی . [ زُ ک ِ خ ُ ] (اِخ ) رجوع به نازکی خراسانی شود.
-
عطب
لغتنامه دهخدا
عطب . [ ع َ ] (ع اِ) نرمی و نازکی پنبه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). قطن نرم . (مخزن الادویه ).