کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نارباج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نارباج
لغتنامه دهخدا
نارباج . (معرب ، اِ مرکب ) اناربا. (دهار). آش ناردان . (زمخشری ). ناربا. (فرهنگ دزی ). معرب نارباست . رجوع به ناربا شود.
-
جستوجو در متن
-
ناربا
لغتنامه دهخدا
ناربا. (اِ مرکب ) آش انار. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). از: نار [ انار ]+ با[ ابا ] ، معرب آن نارباج . (برهان قاطع). رمانیه . اناربا : دفع مضرت [ شرابی که آفتاب پرورده باشد ] با سکبا و سماق و ناربا کنند. (نوروزنامه ).زیربائی بزعفران و شکرناربائی ز زیرب...
-
انار
لغتنامه دهخدا
انار. [ اَ ] (اِ) درختچه ایست از تیره ٔ موردیها که گاهی آنرا تیره ای مستقل محسوب دارند و بنام انارها نامند، پوست آن خاکستری و برگهایش بیضوی و گلهایش بالنسبه بزرگ و قرمزرنگ است . (فرهنگ فارسی معین ). میوه ٔ آن درشت و دارای پوست سرخ و کلفت است . دانه ه...