کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناحیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناحیت
لغتنامه دهخدا
ناحیت . [ ی َ ] (ع اِ) طرف . کرانه . کنار. ساحل . زیس . || ولایت . کشور. چکله . دیار. بقعه . (ناظم الاطباء). رجوع به ناحیه شود : مشرق خرخیز ناحیت چین است . (حدود العالم ). ناحیتی از ناحیتی به چهار روی جدا گردد. یکی باختلاف آب و هوا...) (حدود العالم )...
-
واژههای همآوا
-
ناحیة
لغتنامه دهخدا
ناحیة. [ ی َ ] (ع اِ) کرانه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کرانه ٔ ملک و طرفی از ولایت . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). کناره و گوشه ٔ زمین . (شمس اللغات ). کرانه و سوی . (دهار). شطر. جهت . طرف . کوره . (منتهی الارب ). سوی . (مهذب الاسماء). سامان . حوز...
-
ناهیت
لغتنامه دهخدا
ناهیت . (اِخ ) رجوع به ناهید شود.
-
ناهیة
لغتنامه دهخدا
ناهیة. [ ی َ ] (ع ص ) نهی کننده . (اقرب الموارد). تأنیث ناهی : فلان ما له ناهیة؛ ای عقل ینهاه عن القبیح . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ، نواه . || (مص ) نهی . (از معجم متن اللغة). ما له ناهیة؛ ای نهی . (منتهی الارب ). || (ص )هذه امراءة ناهیتک من...
-
جستوجو در متن
-
جروج
لغتنامه دهخدا
جروج . [ ] (اِخ ) ناحیتی از سند و شهر بهلبره از این ناحیت است و راسک ، قصبه ٔ ناحیت جروج است . (از حدود العالم چ دانشگاه ص 125).
-
درمشان
لغتنامه دهخدا
درمشان . [ دِ رَ] (اِخ ) نام ناحیتی به خراسان قدیم . صاحب حدود العالم گوید: از دو ناحیت است یکی از بُست و دیگر از گوزگانان و این به ربوشاران پیوسته است و از این ناحیت آبها برود و با آبهای ربوشاران یکی شود و رود مرو ازاین آبهاست و مهتر این ناحیت را در...
-
سارجلست
لغتنامه دهخدا
سارجلست . [ ] (اِخ ) جائی [ از ناحیت جبال ] است . (حدود العالم ).
-
هندبار
لغتنامه دهخدا
هندبار. [ هَِ ] (اِخ ) ناحیت هند. (یادداشت مؤلف ).
-
رایگان
لغتنامه دهخدا
رایگان . (اِخ ) شهرکی است [ به خراسان ] از ناحیت طوس . (حدود العالم ).
-
شوره
لغتنامه دهخدا
شوره . [ ] (اِخ ) شهری است از ناحیت طوران به سند. (حدود العالم ).
-
اشکل
لغتنامه دهخدا
اشکل . [ ] (اِخ ) نام یکی از سه گروه ناحیت برطاس . (حدود العالم ).
-
کمندان
لغتنامه دهخدا
کمندان . [ ک َ م َ ] (اِخ ) از دیه های بزرگ ناحیت رودشت (ناحیت هشتم ) از نواحی هشتگانه ٔ اصفهان است . (از نزهة القلوب چ لیدن ص 50 و 51).
-
بلور
لغتنامه دهخدا
بلور. [ ] (اِخ ) ناحیتی است عظیم [ از حدود ماوراءالنهر ] و این ناحیت راملکی است و آنرا بلورین شاه خوانند و اندر این ناحیت نمک نبود مگر آنکه از کشمیر آرند. (حدود العالم ).