کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناحی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناحی
لغتنامه دهخدا
ناحی . (ع ص ) خمیده . مایل شده . (ناظم الاطباء). || قصدکننده و گرداننده . (شمس اللغات ). || ناح . نحوی . عالم به علم نحو. ج ، نُحاة.
-
واژههای همآوا
-
ناهی
لغتنامه دهخدا
ناهی . (اِخ ) مخفف ناهید. ستاره ٔ زهره . (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
ناهی
لغتنامه دهخدا
ناهی . (ع ص ) نهی و منع کننده .(برهان قاطع). بازدارنده . منعکننده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). منعکننده و بازماننده و بازدارنده از کاری . (غیاث اللغات ). نهی کننده . مقابل آمر : فعلت نه به قصد آمر خیرقولت نه به لفظ ناهی شر. ناصرخسرو.|| شبعان . سیر. |...
-
جستوجو در متن
-
نحاة
لغتنامه دهخدا
نحاة.[ ن ُ ] (ع اِ) ج ِ ناحی . (از منتهی الارب ). نحویون . نحویین . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ناحی و نحوی شود.
-
خریر
لغتنامه دهخدا
خریر. [ خ َ ] (اِخ ) نام موضعی است از ناحی وشم به یمامه . (از معجم البلدان یاقوت ).
-
ناح
لغتنامه دهخدا
ناح . [ حِن ْ ] (ع ص ) ناحی . نحوی . رجل ناح ؛ مرد نحوی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کسی که نحو میداند. ج ، نُحاة. رجوع به نحو شود.
-
باغبان
لغتنامه دهخدا
باغبان . [ غ ْ / غ ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) نگاهدارنده ٔ باغ باشد. (هفت قلزم ). در پهلوی باغبان ، آنکه حفاظت باغ و پرورش گلها و درختهای میوه دار کند. (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). کسی که پرستاری از باغ میکند. (ناظم الاطباء). باغ پیرا. (ناظم الاطباء) (آن...