کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناحر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناحر
لغتنامه دهخدا
ناحر. [ ح ِ ] (ع ص )اسم فاعل است از نحر. (المنجد). رجوع به نحر شود.
-
واژههای مشابه
-
دائره ٔ ناحر
لغتنامه دهخدا
دائره ٔ ناحر. [ ءِ رَ / رِ ی ِ ح ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دائره ای درون حلق تا حدود سینه ٔ اسب و هی التاسعة من الدوائر التی تکون فی الخیل ، و هی دائرةفی باطن الحلق الی اسفل من ذلک . (صبح الاعشی ج 2ص 29).
-
واژههای همآوا
-
ناهر
لغتنامه دهخدا
ناهر. [ هََ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خاروطوران بخش بیارجمند شهرستان شاهرود، در 107 هزارگزی جنوب شرقی بیارجمند و 89 هزارگزی جنوب جاده ٔ شوسه ٔ شاهرودبه سبزوار. در دشت شنزار معتدل خشکی واقع است و 50 تن سکنه دارد. آبش از قناتی کوچک تأمین می شود. محصو...
-
ناهر
لغتنامه دهخدا
ناهر. [ هَِ ] (ع ص ) اسم فاعل از نهر است . (اقرب الموارد). رجوع به نهر شود. || انگور سپید. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)(آنندراج ). عنب ابیض . (معجم متن اللغة) (المنجد).
-
جستوجو در متن
-
نحور
لغتنامه دهخدا
نحور. [ ن َ ] (ع ص ) ناحر. (المنجد). نحرکننده . رجوع به نحر شود.
-
ناحرة
لغتنامه دهخدا
ناحرة. [ ح ِ رَ ] (ع ص ) تأنیث ناحر است . ج ، نواحر و ناحرات .