کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناجیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ناجیة
لغتنامه دهخدا
ناجیة. (اِخ ) محله ای است در بصره . (ازمعجم البلدان ). موضعی است در بصره . (منتهی الارب ).
-
ناجیة
لغتنامه دهخدا
ناجیة. [ ی َ ] (اِخ ) آبی است از آن بنی قرة [ از بنی اسد ] . (از معجم البلدان به نقل از اصمعی ). آبی است بنی اسد را. (منتهی الارب ).
-
ناجیة
لغتنامه دهخدا
ناجیة. [ ی َ ] (اِخ ) ابن الاعجم ، از صحابه ٔ پیغمبر اسلام است . رجوع به امتاع الاسماع ج 1 ص 284 و 273 شود.
-
ناجیة
لغتنامه دهخدا
ناجیة. [ ی َ ] (اِخ ) ابن جندب اسلمی از یاران پیغمبر اسلام بود شرح خدمات او در امتاع الاسماع آمده است . (ج 1 صص 274-278). ناجیةبن جندب یا ناجیة بن عمرو صحابی است . نام او ذکوان بود و پیغمبر او را ناجیه نامید همچنانکه از قریش نجات یافته بود. (از منتهی...
-
ناجیة
لغتنامه دهخدا
ناجیة. [ ی َ ] (اِخ ) ابن سدوس مکنی به ابوالقاسم ، محدث است . مؤلف اخبار اصفهان آرد:وی در قریه ٔ طهران سکونت جست . و او را بدانجا خانه و ضیاع و فرزندان باشد که مشهور است . از او محمدبن احمدبن تمیم حدیث کند. (ذکر اخبار اصبهان ج 2 ص 333).
-
ناجیة
لغتنامه دهخدا
ناجیة. [ ی َ ] (اِخ ) ابن کعب اسری . تابعی است . (منتهی الارب ).
-
ناجیة
لغتنامه دهخدا
ناجیة. [ ی َ ] (اِخ ) شهر کوچکی است بنی اسد را. (از معجم البلدان ). قال العمرانی : ناجیة مدینة صغیرة لبنی اسد و هی طویة لبنی اسد من مدافع القنان جبل و هماطویان بهذا الاسم و مات روبةبن العجاج بناجیة لاادری بهذا الموضع أم بغیره . (معجم البلدان ).
-
ناجیة
لغتنامه دهخدا
ناجیة. [ ی َ ] (اِخ ) منزلی است مردم بصره را در طریق مدینه بعد از اُنال و قبل از قُوارة، بدون آب است . (معجم البلدان بنقل از سکونی ).
-
ناجیة
لغتنامه دهخدا
ناجیة. [ ی َ ] (ع ص ) تأنیث ناجی . نجات یابنده و رستگار از عقوبت . (آنندراج ). رستگار از عقوبت . (غیاث اللغات ). رهنده و خلاص شونده . (ناظم الاطباء). || ناقه ٔ تیزرو. (آنندراج ) (منتهی الارب ). ناقة ناجیة؛ ماده شتر تیزرو. (ناظم الاطباء). شتر ماده ٔ ...
-
ابن ناجیه
لغتنامه دهخدا
ابن ناجیه . [ اِ ن ُ ی َ ] (اِخ ) محمد. مهندس و مترجم . او راست : کتاب المساحة. (ابن الندیم ).
-
جستوجو در متن
-
نواجی
لغتنامه دهخدا
نواجی . [ ن َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ناجیة. رجوع به ناجیة شود.
-
ردمان
لغتنامه دهخدا
ردمان . [ رَ ] (اِخ ) ردمان بن ناجیة، پدر قبیله ای است . (منتهی الارب ).
-
شمیکان
لغتنامه دهخدا
شمیکان . [ ش ُ / ش َ] (اِخ ) محله ای است از اصفهان و جعفربن ناجیه ٔ شمیکانی اصفهانی بدانجا منسوب است . (از انساب سمعانی ).
-
صالح ناجی
لغتنامه دهخدا
صالح ناجی . [ ل ِ ح ِ ] (اِخ )از بزرگان بنی ناجیه ،و او راست : کتاب التوحید. کتاب الردّ علی المخالفین . (الفهرست ابن الندیم ص 259).