کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناج
لغتنامه دهخدا
ناج . (اِ) ناژ. ناجو. (ناظم الاطباء). ناژو. رجوع به ناجو شود.
-
ناج
لغتنامه دهخدا
ناج . (اِخ ) ابن یشکربن عدران قبیله است و اکثر از علماء و روات منسوبند به وی . (منتهی الارب ذیل نوج ).
-
ناج
لغتنامه دهخدا
ناج . [ جِن ْ ] (ع ص ) باد زودرو. (مهذب الاسماء). || بعیر ناج ؛ شتر تیز رونده . ج ، نواجی . (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
نأج
لغتنامه دهخدا
نأج . [ ن َءْج ْ ] (ع مص ) زاری و تضرع کردن به درگاه خدا: نأج نأجاً الی اﷲ؛ صاح و تضرع . (معجم متن اللغة). || بانگ کردن گاو. نُؤاج : ناءَج َ الثورُ نأجاً و نُؤاجاً؛ خارَ. (المنجد). || به تأخیر افکندن کار را. (از معجم متن اللغة). رجوع به نؤوج ...
-
واژههای همآوا
-
نعج
لغتنامه دهخدا
نعج . [ ن َ ] (ع مص ) نعوج . خالص شدن سپیدی رنگ . رجوع به نَعَج شود. || به شتاب رفتن ناقه . (از اقرب الموارد). رجوع به نَعَج شود.
-
نعج
لغتنامه دهخدا
نعج . [ ن َ ع َ ] (ع اِمص ) گرانی دل از خوردن گوشت میش . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). فربهی و گرانی دل از خوردن گوشت میش . (ناظم الاطباء). || سپیدی خالص . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (مص ) سپید خالص گردیدن . (از آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ناظ...
-
جستوجو در متن
-
نؤوج
لغتنامه دهخدا
نؤوج . [ ن ُ ئو ] (ع مص ) نؤج . رفتن در زمین . (ناظم الاطباء). نَاءَج َ فی الارض نُؤجاً؛ رفت . (منتهی الارب ). و رجوع به نأج شود.
-
حلحال
لغتنامه دهخدا
حلحال . [ ح َ ] (ع اِ) اسم است حلحلة را. (اقرب الموارد) : ناج اذا زجرالرکائب خلفه فلحقنه و ثنین بالحلحال . کثیر (از اقرب الموارد).رجوع به حلحلة شود. || استوقدوس و آن گیاهی است . (فرهنگ فارسی معین ).
-
ناجیة
لغتنامه دهخدا
ناجیة. [ ی َ ] (ع ص ) تأنیث ناجی . نجات یابنده و رستگار از عقوبت . (آنندراج ). رستگار از عقوبت . (غیاث اللغات ). رهنده و خلاص شونده . (ناظم الاطباء). || ناقه ٔ تیزرو. (آنندراج ) (منتهی الارب ). ناقة ناجیة؛ ماده شتر تیزرو. (ناظم الاطباء). شتر ماده ٔ ...
-
ناژ
لغتنامه دهخدا
ناژ. (اِ) درخت کاج . درخت صنوبر. (برهان قاطع) (آنندراج ) (از هفت قلزم ). ناژ و نوژ و نشک درخت کاج باشد. (از انجمن آرا). ناژ. ناژو. ناز. نوژ. نشک . نوژن . نوج که درختی است از نوع صنوبر و سرو. بعضی ناژ را همان عرعر دانسته اند. ازین بیت منوچهری شاید است...
-
کاج
لغتنامه دهخدا
کاج . (اِ) صنوبر. سرو سیاه . ناژ. نوژ. ناج . ناجو.ارزه . نوج (نوح ). شوخ . درخت راتینج . درخت راتینه . شجرةالراتینج . نشک . وُهل . کاز. کاژ. تنوب . نام درختی باشد که آن را به عربی صنوبرالصغار خوانند و آن تخمی است مثلث و سه گوشه ، طعم آن به چلغوزه نزد...