کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نابنوا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نابنوا
لغتنامه دهخدا
نابنوا. [ ب ِ ن َ ] (ص مرکب ) هر چیزی را گویند که ضایع شده باشد و به کار نیاید. (برهان ). که به هیچ کار نیاید. (ناظم الاطباء). ضایع. تباه : کار مدد و کار کیا نابنوا شدزین نیز بتر باشدشان نابنوائی . منوچهری . || نابه نوا. نه به نوا. بی نوا. بینوا : زر...
-
جستوجو در متن
-
نابنوائی
لغتنامه دهخدا
نابنوائی . [ ب ِ ن َ ] (حامص مرکب ) صفت نابنوا. رجوع به نابنوا شود.
-
بتر
لغتنامه دهخدا
بتر. [ ب َ ت َ ] (ن تف ) مخفف بدتر. (از آنندراج ). نکوهیده تر، و آن را بَتَّر (با تشدیدتاء) نیز خوانده اند. (از ناظم الاطباء) : یکی ترک بدنام او گرگسارگذشته برو بر بسی روزگارز آهریمن بدکنش بد بتربچنگ اندورن بد سلاحش تبر. دقیقی .چگونه بلائی که پیوند ت...