کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نابلسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نابلسی
لغتنامه دهخدا
نابلسی . [ ب ُ ل ُ ] (اِخ ) (1050 - 1143 هَ . ق .) شیخ عبدالغنی بن اسماعیل بن عبدالغنی بن اسماعیل بن احمدبن ابراهیم ، معروف به نابلسی ازشاعران متصوف و مصنفان فراوان اثر دمشق است . به دمشق ولادت یافت و در دوازده سالگی پدرش درگذشت . پس از تحصیل فقه و ا...
-
نابلسی
لغتنامه دهخدا
نابلسی . [ ب ُ ل ُ ] (اِخ ) (1017 - 1062 هَ . ق .) اسماعیل بن عبدالغنی بن اسماعیل بن احمد فقیه و ادیب است . اصلش از نابلس فلسطین است و در دمشق ولادت و وفات یافته است . کتاب الاحکام در شرح درر در 12 جلد از تألیفات اوست . (از اعلام زرکلی ج 1 ص 107).
-
نابلسی
لغتنامه دهخدا
نابلسی . [ ب ُ ل ُ ] (اِخ ) (541 - 600 هَ . ق .) عبدالغنی بن عبدالواحدبن علی بن سرورالمقدسی الجماعیلی الدمشقی ، از حافظان حدیث و علماء رجال است . در جماعیل نزدیک نابلس تولد یافت و بدمشق سکونت گزید و در مصر درگذشت . صاحب تصانیفی است در علم رجال و حدیث...
-
نابلسی
لغتنامه دهخدا
نابلسی . [ ب ُ ل ُ ] (اِخ ) ادریس بن یزید، ابوسلیمان النابلسی ، ساکن عراق و مردی ادیب و شاعر بود. ابوبکر الصولی گوید ابوسلیمان نابلسی مرا در مربد بصره دیدار کرد، پرسیدم از کجا می آئی ؟ گفت : از نزد امیرتان فضل بن عباس ، وی مرا به حضور نپذیرفت و من اب...
-
واژههای مشابه
-
علی نابلسی
لغتنامه دهخدا
علی نابلسی . [ ع َ ی ِ ب ُ ل ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم جعفری نابلسی حنبلی . مشهور به ابن عفیف . وی ادیب و فقیه بود. در سال 752 هَ . ق . متولد شد. مدتی امر قضاء را در نابلس عهده دار بود. و در سال 813 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1- رشف المدام فی وص...
-
جستوجو در متن
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم جعفری نابلسی حنبلی ، مشهور به ابن عفیف . رجوع به علی نابلسی شود.
-
علی جعفری
لغتنامه دهخدا
علی جعفری . [ ع َ ی ِ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم جعفری نابلسی حنبلی ، مشهور به ابن عفیف . رجوع به علی نابلسی شود.
-
علی حنبلی
لغتنامه دهخدا
علی حنبلی . [ ع َ ی ِ ح َ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم جعفری نابلسی حنبلی ، مشهور به ابن عفیف . رجوع به علی نابلسی شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عفیف . علی بن محمدبن ابراهیم جعفری نابلسی حنبلی ، مشهور به ابن عفیف .رجوع به علی نابلسی (ابن محمدبن ابراهیم ...) شود.
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبدالغنی بن اسماعیل بن احمد. رجوع به نابلسی شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن احمد مکنی به ابوالعنایات . شاعر نابلسی نزیل دمشق از بلغای عهد خود. و وفات او به سال 1014 هَ . ق . بسن هشتادسالگی بوده است .
-
حسن
لغتنامه دهخدا
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن الیاس صوفی . بدر نابلسی قطعه شعر او را که در شوال 753 هَ . ق . سروده است ، نقل کرده است . (دررالکامنة ج 2 ص 10).
-
یحیی
لغتنامه دهخدا
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن علی بن عبداﷲبن علی بن مفرج اموی نابلسی مصری ، مکنی به ابوالحسین و معروف به رشید عطار، محدث و از حافظان حدیث مالکی بود. اصلش از نابلس و تولد و وفاتش در قاهره بود (سال 584 - 662 هَ . ق .). او راست : 1- المعجم ؛ در شرح بز...