کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ن
لغتنامه دهخدا
ن . (حرف ) حرف بیست و نهم از الفبای فارسی و حرف بیست و پنجم از الفبای عربی (ابتث ) است و در حساب جُمَّل آن را به پنجاه گیرند.نام آن نون و از حروف هوائی است . (برهان ، در کلمه ٔ هفت حرف هوائی ) و از حروف شمسیه و از حروف یرملون و از حروف زلاقه است . (ا...
-
ن
لغتنامه دهخدا
ن . (ع حرف ) علامت تنوین است ، و آن «نون » ساکن زائدی است که در تلفظ به آخر اسم آید و نوشته نشود: کتاب (در تلفظ: کتابِن ْ). (المنجد). و گاه در فارسی «ن » تنوین به الف بدل و تلفظ و نوشته شود: عمداً (که هم عمدن تلفظ می شود و هم عمدا):رخسار روز پرده بعم...
-
ن
لغتنامه دهخدا
ن . [ ن َ ] (پیشوند) حرف نفی باشد و در اول فعل و مصدر آید: نرفت ، نمیکند، نخواهد رفت ، ندیدن ، ننوشتن .در اول فعل :مرا بسود و فروریخت هر چه دندان بودنبود دندان ، لابل چراغ تابان بود. رودکی .هنر نزد ایرانیان است و بس ندارند شیر ژیان را بکس . فردوسی .ه...
-
واژههای مشابه
-
کوچه یافت-ن
لغتنامه دهخدا
کوچه یافت-ن . [ چ َ / چ ِ ت َ ] (مص مرکب ) راه یافتن . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جلی-ن برین
لغتنامه دهخدا
جلی-ن برین . [ ج ِ ب َ ] (اِخ ) گردنه ای است در راه شاهرود استرآباد که 8هزار پا ارتفاع دارد. (ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 111).
-
ن و القلم
لغتنامه دهخدا
ن و القلم . [ نون ْ وَل ْ ق َ ل َ ] (اِخ ) نام سوره ٔ 68 قرآن کریم که نامهای دیگرآن «قلم » و «نون » است و این سوره هزار و دویست و پنجاه و شش حرف و سیصد کلمت [ است و ] پنجاه ودو آیت جمله به مکه فرودآمد به قول بیشتر مفسران ، ابن عباس و قتاده گفتند: از ...
-
جستوجو در متن
-
نه نه
لغتنامه دهخدا
نه نه . [ ن َ ن َ / ن َ ن ِ ] (اِ) ننه . رجوع به ننه شود.
-
آبگینه خانه
لغتنامه دهخدا
آبگینه خانه . [ ن َ / ن ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) آینه خانه .
-
ننهادن
لغتنامه دهخدا
ننهادن . [ ن َ ن ِ دَ / ن َ ن َ دَ / ن َدَ ] (مص منفی ) مقابل ِ نهادن . رجوع به نهادن شود.
-
ننهفتن
لغتنامه دهخدا
ننهفتن . [ ن َن ُ / ن ِ / ن َ هَُ ت َ / ن َ هَُ ت َ ] (مص منفی ) نانهفتن . پنهان نکردن . مقابل نهفتن . رجوع به نهفتن شود.
-
ننهیدن
لغتنامه دهخدا
ننهیدن . [ ن َ ن ِ دَ / ن َ ن َ دَ / ن َ دَ ] (مص ) پوشیدن . پنهان کردن . نهفتن (؟). (ناظم الاطباء).
-
نمایش خانه
لغتنامه دهخدا
نمایش خانه . [ ن ُ / ن ِ / ن َ ی ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) تآتر. (یادداشت مؤلف ). تماشاخانه .
-
دیوانه نما
لغتنامه دهخدا
دیوانه نما. [ دی ن َ / ن ِ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (نف مرکب ) که دیوانه بنظر آید. که به دیده چون بیخردان آید. که تصور رود دیوانه است .