کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
م ب ک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
غت-م
لغتنامه دهخدا
غت-م . [ غ ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اغتم . (منتهی الارب ).
-
ق - م
لغتنامه دهخدا
ق - م . [ قاف ْ میم ْ ] (علامت اختصاری ) رمز قبل از میلاد. (یادداشت مؤلف ).
-
م-ستضح-ی
لغتنامه دهخدا
م-ستضح-ی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) مست-ضح . نعت فاعلی از استضحاء. در چاشت درآینده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بوقت چاشت خورنده . (ناظم الاطباء). رجوع به استضحاء شود.
-
جستوجو در متن
-
مبکل
لغتنامه دهخدا
مبکل . [ م ُ ب َک ْ ک ِ ] (ع ص ) آمیزنده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
-
مکب
لغتنامه دهخدا
مکب . [ م ُ ک َب ب ] (ع ص ) بر رو انداخته شده . (غیاث ) (آنندراج ).
-
مکبة
لغتنامه دهخدا
مکبة. [ م ِ ک َب ْ ب َ ] (ع اِ) آنچه بر سر طبق افکنند. (مهذب الاسماء). سرپوش . (ناظم الاطباء).
-
مکبة
لغتنامه دهخدا
مکبة. [ م ُ ک َب ْ ب َ ] (اِ) به لغت مراکش ، چرخه و کلافه . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
-
مسبکه
لغتنامه دهخدا
مسبکه . [ م َب ِ ک َ ] (اِ) راط. ناوچه . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
مکببة
لغتنامه دهخدا
مکببة. [ م ُ ک َب ْ ب َ ب َ ] (ع اِ) نوعی از گندم تیره ٔ سطبرخوشه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
اجرام مرکبه
لغتنامه دهخدا
اجرام مرکبه . [ اَ م ِ م ُ رَک ْ ک َ ب َ/ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اجسامی که مرکب از عناصر مختلفةالطبایع باشند.
-
متبکر
لغتنامه دهخدا
متبکر. [ م ُ ت َ ب َک ْ ک ِ ] (ع ص ) پیش شونده . (آنندراج ). کسی که پیش می رود. (ناظم الاطباء). و رجوع به تبکر شود.
-
متبکم
لغتنامه دهخدا
متبکم . [ م ُ ت َ ب َک ْ ک ِ ] (ع ص ) درمانده در سخن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به تبکم شود.
-
پا بدامن کشیدن
لغتنامه دهخدا
پا بدامن کشیدن . [ ب ِ م َ ک َ/ ک ِ دَ ] (مص مرکب ) گوشه گرفتن . || صبر کردن . (برهان ). || قناعت کردن . (برهان ).
-
مشبکة
لغتنامه دهخدا
مشبکة. [ م ُ ش َب ْ ب َ ک َ ] (ع اِ) دام مانندی است از آهن و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).