کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میوهدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
میوه دار
لغتنامه دهخدا
میوه دار. [ می وَ / وِ ] (اِ مرکب ) (میوه + دار، درخت ) درخت میوه . دار میوه . درخت که بر دهد : اگر زندگانی بود دیربازبدین دیرخرم بمانم درازیکی میوه داری بماند ز من که ماند همی بار او بر چمن . فردوسی .بر او بر ز هر گونه ای میوه دارفراوان گیا بود بر ک...
-
میوه دار
لغتنامه دهخدا
میوه دار. [ می وَ / وِ ] (نف مرکب ) میوه دارنده . باردار. (یادداشت مؤلف ) : درخت مثمره و میوه دار درخت امرود و زردآلوست . (ترجمه ٔ تاریخ قم ص 110).- میوه دار شدن ؛ میوه دادن . مثمر گشتن . بار آوردن : بی بر و میوه دار هست درخت خاص پربار و عامه بی با...