کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مینائی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مینائی
لغتنامه دهخدا
مینائی . (ص نسبی ) منسوب به مینا، لاجوردی . (ناظم الاطباء). مینایی . آنچه به رنگ مینا باشد. مینارنگ . کبودرنگ : فروغ از تست انجم را بر این ایوان مینوگون شعاع از تست مر مه را بر این گردون مینائی . سنائی (دیوان چ مصفا ص 311).شحنه ٔ شرع است منشور بقاش س...
-
واژههای مشابه
-
طاق مینائی
لغتنامه دهخدا
طاق مینائی . [ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه است از آسمان و روزگار و چرخ : عقل کل را آبگینه ریزه در پای اوفتادبس که سنگ تجربت برطاق مینائی زدم .سعدی .
-
چرخ مینائی
لغتنامه دهخدا
چرخ مینائی . [ چ َ خ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چرخ مینا. چرخ مینارنگ . آسمان لاجوردی . آسمان و فلک . فلک مینائی : نه هرکه یافت کمال از پیش بود نقصان نه هرچه داد ستد باز چرخ مینائی . منوچهری .رجوع به چرخ و چرخ مینا شود.
-
جستوجو در متن
-
مینایی
لغتنامه دهخدا
مینایی . (ص نسبی ) منسوب به مینا. لاجوردی . همچون مینا. به رنگ مینا. سبزرنگ . مینائی : تا باغ پدید آرد برگ گل مینایی تا ابر فروبارد ثاد و نم آزاری . منوچهری .رجوع به مینائی شود.
-
چرخ مینا
لغتنامه دهخدا
چرخ مینا. [ چ َ خ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چرخ مینارنگ . چرخ مینائی . آسمان لاجوردی . (ناظم الاطباء). کنایه از فلک و آسمان . رجوع به چرخ و چرخ مینائی شود.
-
عقیقی
لغتنامه دهخدا
عقیقی . [ ع َ ] (ص نسبی ) منسوب به عقیق . عقیقین . (فرهنگ فارسی معین ) : خود هنوزت پسته ٔ خندان عقیقی نقطه ای است باش تا گردش قضا پرگار مینائی کشد.سعدی .
-
طاق مینا
لغتنامه دهخدا
طاق مینا. [ ق ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) کنایه است از آسمان . طاق مینائی : پیش از این کاین سقف سبز و طاق مینابرکشندمنظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود.حافظ.
-
مینوگون
لغتنامه دهخدا
مینوگون . (ص مرکب ) به سان مینو. مینورنگ . کبودرنگ .- ایوان مینوگون ؛ کنایه از آسمان است : فروغ از توست انجم را بر این ایوان مینوگون شعاع از توست مر مه را بر این گردون مینائی . سنائی .|| بهشت مانند.
-
میناکار
لغتنامه دهخدا
میناکار. (نف مرکب ) میناساز. (ناظم الاطباء). استادی که کار مینائی کرده باشد. (آنندراج ). آنکه میناکاری کند. کسی که میناهای ملون را آب کرده بر ظرف طلا یا نقره کار کند و بدل رنگهای جواهر نماید. (انجمن آرا). رجوع به میناساز و میناگر شود. || کار کرده و س...
-
خارائی
لغتنامه دهخدا
خارائی . (حامص ) سختی و درشتی تمام . (آنندراج ). سختی به عیار. (ناظم الاطباء). صلابت . (فرهنگ شعوری ج 1 ص 384). چون سنگ سخت : چار چیز است که در سنگ اگر جمع شودلعل و فیروزه شود سنگ بدان خارائی پاکی طینت و اصل گهر و استعدادتربیت کردن مهر از فلک مینائی ...
-
عقل کل
لغتنامه دهخدا
عقل کل . [ ع َ ل ِ ک ُل ل ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) به معنی عقل اول است که کنایه از نور محمدی و جبرئیل و روح و عرش عظیم باشد. (برهان ) (غیاث ). عقل اول از عقول عشره ٔ مشائیین . علت اولی . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به عقل اول شود : ای سایه ٔ حق که ...
-
مینو
لغتنامه دهخدا
مینو. (اِ) آبگینه ٔ سفید و الوان . (ناظم الاطباء) (برهان ). آبگینه ٔ سفید و رنگین که به زیورها بکار برند و آن را مینا نیز گویند. (غیاث ). مینا. (فرهنگ نظام ) (جهانگیری ) (ناظم الاطباء) (برهان ). رجوع به مینا شود. || زبرجد. (ناظم الاطباء) (برهان ). ||...
-
پالیسی
لغتنامه دهخدا
پالیسی . (اِخ ) برنار. سازنده ٔ سفالینه های مینائی ، نویسنده و دانشمندفرانسوی ، موجد صنعت سفالگری در فرانسه ، مولد او آژِن در حدود سال 1510م . و ظروف سفالینه ٔ مزین به تصاویر ماهرانه ٔ او باعث شهرت بسیار او گردید گویند برای آنکه تجاربش به نتیجه رسد و...