کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میمیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
میمیة
لغتنامه دهخدا
میمیة. [ می ی َ ] (اِخ ) از فرق غلاة که امیرالمؤمنین و حضرت رسول هر دو را نبی میدانستندولی محمدبن عبداﷲ را در الوهیت مقدم میشمردند در مقابل عینیه که این حق تقدم را به علی (ع ) نسبت میدادند. (خاندان نوبختی ص 265) (از ملل و نحل شهرستانی ).
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) بخاری (امیر...). وی قصیده ٔ میمیه ٔ جلال الدین را شرح کرده است . (کشف الظنون ).
-
عاملی
لغتنامه دهخدا
عاملی . [ م ِ ] (اِخ ) ابراهیم بن یحیی . از افاضل علمای اوایل قرن سیزدهم هجرت بود که در حدود 1230 هَ . ق . درگذشت . وی از شاگردان سید بحرالعلوم بود و از آثار اوست تخمیس قصیده ٔ میمیه ٔ ابوفراس حمدانی حاوی 54 بیت که همه ٔ آنها بهمان روش تخمیس شده است ...
-
غضنفر
لغتنامه دهخدا
غضنفر. [ غ َ ض َ ف َ ] (اِخ ) ابن جعفر حسینی . او قصیده ٔ برده ٔ میمیه ٔ بوصیری (متوفی به سال 694 هَ . ق .) را به فارسی شرح کرده است ، و این شرح به سال 920 انجام یافته است . آغاز آن چنین است : «موزون ترین کلامی که ارکان بیت المعمور الخ ». رجوع به کشف...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم حلبی . غرس الدین . متوفی به سال 971 هَ . ق . او راست شرحی بر قصیده ٔ میمیّه ٔ ابوالسعود و حاشیه ای بر الفوائد الضیائیه ٔ جامی [ تا آخر مرفوعات ] (اِخ ) و حاشیه ای بر فلکیات شرح مواقف .
-
علی سبتی
لغتنامه دهخدا
علی سبتی . [ ع َ ی ِ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن ابراهیم بن علی بن یوسف سبتی عاملی کفراوی . ادیب و نحوی و بیانی و لغوی و شاعر و نویسنده و مورخ بود و در 25 ذی حجه ٔ سال 1236 هَ . ق . در «کفری » که قریه ای است از قرای جبل عامل و از اعمال صور، متولد ...
-
عبسی
لغتنامه دهخدا
عبسی . [ ع َ سی ی ] (اِخ ) عنترةبن شدادبن عمروبن قرار یا غترةبن عمروبن شدادبن عمروبن معاویةبن قرار نجدی عبسی . از مردم نجد و از قبیله ٔ بنی عبس است . از جهت شکاف لب زیرینش ملقب به فلجاء بود مادرش زبیبه کنیز حبشی بود پدر او ابتدا او را نفی ولد کرد و ب...
-
مدرس
لغتنامه دهخدا
مدرس . [ م ُ دَرْ رِ ] (اِخ ) نصراﷲ (سید...) بن حسین بن علی بن اسماعیل موسوی حایری ، مکنی به ابوالفتح و ملقب به صفی الدین و مشهور به مدرس ، از علمای امامیه و شاعران قرن دوازدهم هجری قمری و معاصران نادرشاه افشار است . در کربلا به تدریس علوم دینی اشتغا...
-
اصحاب علباء
لغتنامه دهخدا
اصحاب علباء. [ اَ ب ِ ع ِ ] (اِخ ) پیروان علبأبن ذراع دوسی بودند، و علباء علی (ع ) را بر پیامبر (ص ) برتری میداد و میپنداشت او محمد (ص ) را به نبوت مبعوث کرده است و علی را خدا خواند و آنگاه محمد (ص ) را نکوهش میکرد که چرا بجای دعوت مردم به نبوت علی ...
-
حازم
لغتنامه دهخدا
حازم . [ زِ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن بن محمد بن خلف ابن حازم الانصاری القرطاجنی النحوی . مکنی به ابی الحسن و ملقب به هنی ٔ الدین . او شیخ بلاغت و ادب و در نظم و نثر و نحو و لغت و عروض و علم بیان اوحد زمان و فرید عصر خود بود و از جماعت کثیری که تقریباً...
-
ابوالسعود
لغتنامه دهخدا
ابوالسعود. [ اَ بُس ْ س ُ ] (اِخ ) ابن محمد عمادی کردی . فقیهی از حنفیه از قبائل کرد. او یکی از بزرگترین علمای دولت عثمانی بشمار است و اصل او از عمادیه ٔ کردستان است . پدر وی محمد نیز از علما بود. وی در اول نزد پدر خویش و سپس در مدارس روحانی اسلامبول...
-
راجی
لغتنامه دهخدا
راجی . (اِخ ) حاج ابوالحسن پسر حاج علی اکبر تبریزی . از شعرای اواخر قرن سیزدهم هجری که دارای اخلاق حمیده و صفات پسندیده بوده و به هر دو زبان فارسی و ترکی شعر خوب میگفته و در سال 1291 هَ . ق . باجمعی از تجار تبریز عازم زیارت بیت اﷲ الحرام بوده تا بعد ...
-
قاضی حنفی
لغتنامه دهخدا
قاضی حنفی . [ ح َ ن َ ] (اِخ ) عمربن هبةاﷲ یا عمربن احمدبن هبةاﷲبن محمدبن هبةاﷲبن احمدبن یحیی ، ملقب به کمال الدین و مکنی به ابوحفص یا ابوالقاسم و مشهور به ابن العدیم و ابن ابی جرادة است . وی فقیه ، مفتی ، محدث ، حافظ، مورخ ، بلیغ کاتب ،منشی ، شاعر و...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن یزیدبن ربیعة ملقب به سید حمیری شامی اسلامی امامی (105-173 هَ . ق .). صاحب روضات آرد: وی از بزرگان شعراء عرب و از ارکان فضلاء ادب است ، نظیر وی از جهت احاطه ٔ بفنون اشعار و مهارت در نظم قصص و اخبار شنیده نشده ، چنانک...