کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میمنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
میمنه
لغتنامه دهخدا
میمنه . [ م َ م َ / م ِ م َ ن َ / ن ِ ] (از ع ، اِمص ) نیک بختی . (ناظم الاطباء). میمنت . || صواب . (ناظم الاطباء). || خجستگی . (مهذب الاسماء). || (اِ) سوی دست راست . (ناظم الاطباء). طرف دست راست . (غیاث ). سوی راست . (فرهنگ نظام ). دست راست . (مهذب ...
-
واژههای مشابه
-
میمنة
لغتنامه دهخدا
میمنة. [ م َ م َ ن َ ] (ع اِمص ) ج ، میامن . (دهار). برکت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). فرخندگی . میمنت . میمنه . || نیک بختی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). شگون نیک . (فرهنگ نظام ). || (اِ) سوی ...
-
میمنه دار
لغتنامه دهخدا
میمنه دار. [ م َ م َ / م ِ م َ ن َ / ن ِ ] (نف مرکب ) دارنده ٔ میمنه . محافظ و مراقب جناح راست لشکر. سردار میمنه ٔ لشکر و جناح راست سپاه . فرمانده جناح راست لشکر : ورا میمنه دار گردوی بودکه گرد و دلیر و جهانجوی بود.فردوسی .
-
اصحاب میمنة
لغتنامه دهخدا
اصحاب میمنة. [ اَ ب ِ م َ م َ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اصحاب دست راست . کسانی که بر خود خجسته و مبارک باشند : فاصحاب المیمنة ما اصحاب المیمنة. (قرآن 8/56). ابوالفتوح آرد: اصحاب دست راست باشند، آنانکه ایشان را بر دست راست به بهشت برند. عبداﷲ عبا...
-
جستوجو در متن
-
میسرة
لغتنامه دهخدا
میسرة. [ م َ س َ رَ ] (ع اِ) سوی دست چپ ، خلاف میمنة. (ناظم الاطباء). سوی چپ . (آنندراج ) (منتهی الارب ). دست چپ . (مهذب الاسماء) (دهار). خلاف میمنة. (از اقرب الموارد). سمت چپ . سوی دست چپ . یسر. میسره . مقابل میمنه . (یادداشت مؤلف ).
-
مجنبتان
لغتنامه دهخدا
مجنبتان . [ م ُ ج َن ْ ن ِ ب َ ] (ع اِ) میمنه و میسره ٔ لشکر. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). به صیغه ٔ تثنیه ، میمنه و میسره ٔ لشکر. (از ناظم الاطباء).
-
اجناس
لغتنامه دهخدا
اجناس . [ اَ ] (اِخ ) نام پهلوانی تورانی از سپاهیان افراسیاب در شاهنامه : چو اجناس با ویسه در میمنه سرافراز هر یک گو یک تنه .فردوسی .
-
ارلات
لغتنامه دهخدا
ارلات . [ ] (اِخ ) (قوم ...) قومی در حدود فاریاب و میمنه . (حبط ج 2 ص 180 و 224).
-
چیچکتو
لغتنامه دهخدا
چیچکتو. [ چی چ َ ] (اِخ ) ناحیه ای است از بلاد خراسان نزدیک میمنه و آن نیز شهری است . (آنندراج ) (انجمن آرا).
-
مشأمة
لغتنامه دهخدا
مشأمة. [ م َ ءَ م َ ] (ع اِ) سوی دست چپ ، نقیض میمنه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ترجمان القرآن ) (مهذب الاسماء) (از ناظم الاطباء). سوی چپ . دست چپ . جانب چپ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ضد میمنة. (از اقرب الموارد). || شرم . (منتهی الارب ) (ناظم ا...
-
میسره
لغتنامه دهخدا
میسره .[ م َ س َ رَ ] (ع اِ) میسرة. سوی دست چپ . (ناظم الاطباء). طرف دست چپ . چپ . سوی چپ . سمت چپ . خلاف میمنه . (یادداشت مؤلف ). || جناح چپ لشکر. (ناظم الاطباء). چپ لشکر. (مهذب الاسماء). یکی از ارکان خمسه ٔ جیش در صف آرایی قدیم و چهار رکن دیگر عبا...
-
کهیلا
لغتنامه دهخدا
کهیلا. [ ک َ ] (اِخ ) نام مبارزی بود ایرانی . (برهان ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نام یکی از مبارزان ولایت توران . (از فرهنگ رشیدی ). نام پهلوانی تورانی . (از فهرست ولف ) : به دست منوچهر بر میمنه کهیلا که صد پیل بد یک تنه .فردوسی .
-
سقیل
لغتنامه دهخدا
سقیل . [ س َ ] (اِخ ) نام پسر قیصر برادر کتایون به زمان لهراسب و گشتاسب . (ولف ) : ابر میسره پور قیصر سقیل ابر میمنه قیصر و کوس و پیل .فردوسی .