کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میل و کُشتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
میل میل
لغتنامه دهخدا
میل میل . (ص مرکب ) میل میلی . رجوع به میل میلی شود.
-
کبچه میل
لغتنامه دهخدا
کبچه میل . [ ک َ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) فرفیه : سر کبچه میل . (بحر الجواهر).
-
ذات میل
لغتنامه دهخدا
ذات میل . [ ت ُ ] (اِخ ) قریه ای به شرقیه ٔ مِصر.
-
میل سرخ
لغتنامه دهخدا
میل سرخ .(اِخ ) نام کوهی است در حوالی تفت یزد. (آنندراج ).
-
میل تخت
لغتنامه دهخدا
میل تخت .[ ت َ ] (اِ مرکب ) قسمی قفل پیچ . (یادداشت مؤلف ).
-
بی میل
لغتنامه دهخدا
بی میل . [ م َ / م ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + میل ) بی انحراف . بی گردش بسوئی . بی چفسش . || بی گرایش . بدون رغبت . بی اشتها. رجوع به میل شود.
-
جستوجو در متن
-
آزاده
لغتنامه دهخدا
آزاده . [ دَ / دِ ] (ص ) آنکه بنده نباشد. حرّ. حرّه . آزاد. آزادمرد. مقابل بنده و عبد. ج ، آزادگان : ز مادر همه مرگ را زاده ایم همه بنده ایم ارچه آزاده ایم . فردوسی .چه گفت آن سخنگوی آزاده مردکه آزاده را کاهلی بنده کرد. فردوسی .از ایران جز آزاده هرگز...