کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میله میله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
میلة
لغتنامه دهخدا
میلة. [ ل َ ] (ع اِ) هنگام و زمان . ج ، میَل .(منتهی الارب ماده ٔ م ی ل ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
صطنکة
لغتنامه دهخدا
صطنکة. [ ص َ طَ ک َ ] (اِ) میله ٔ چوبی . بعضی معتقدند که این کلمه از لغت اسپانیائی طرنکه بمعنی میله برای بستن و کلون کردن در آمده است . (دزی ج 1 ص 832).
-
مزوله
لغتنامه دهخدا
مزوله . [ م ِ / م َ وَ ل َ ] (ع ، اِ) ساعت شمسی . ساعت شمسیه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ساعت آفتابی . شاخص . ابزاری که دارای یک تیغه یا میله ٔ عمودی است و این تیغه یا میله در مرکز صفحه ای مدور افقی استوار شده و بوسیله ٔ سایه ای که بر اثر تابش نور...
-
نیم ذرع
لغتنامه دهخدا
نیم ذرع . [ ذَ ] (اِ مرکب ) میله ای آهنین یا چوبین معادل نصف ذرع که بدان پارچه و امثال آن اندازه گیرند.
-
هراکلا
لغتنامه دهخدا
هراکلا. [ هَِ ] (اِخ ) یکی از بلاد قدیمی آسیای صغیر و از جمله مهاجرنشینهای میله توس بوده است . (فوستل دوکولانژ). رجوع به هراکله شود.
-
زبانه ٔ ترازو
لغتنامه دهخدا
زبانه ٔ ترازو. [ زَ ن َ ی ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تکمه و میله ٔ میان شاهین ترازو. رجوع به زبانه و زبانه ٔ شاهین و زبانه ٔ میزان شود.
-
اهرم
لغتنامه دهخدا
اهرم .[ اَ رُ ] (اِ) میله ٔ آهنی محکمی است چون محوری بنام محور اتکاء. با یک نقطه ٔ اتکاء و بوسیله ٔ اهرم با قوه ٔ کمتری میتوان اجسام سنگینی را بحرکت در آورد.
-
برق گیر
لغتنامه دهخدا
برق گیر. [ ب َ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح فیزیک ) پاراتنر. صاعقه گیر. آهنی نوکدار که برسر بنا نصب کنند و بوسیله ٔ آن ساختمانها را از اثر صاعقه محفوظ دارند. مخترع آن فرانکلین آمریکائی است .اساس آن میله ٔ طویلی است از آهن که آنرا بر فراز عمارت نصب کنند و این...
-
الکترسکپ
لغتنامه دهخدا
الکترسکپ . [ اِل ِ رُ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) جعبه ایست فلزی که در آن دو ورقه ٔ بسیار نازک زر بمیله ٔ فلزی آویخته شده و نوک میله از جعبه خارج گردیده است . هرگاه این میله را بجسمی الکتریزه متصل سازنددو ورقه ٔ زر از یک بار میشوند و مثلاً هر دو دارای الکتر...
-
گوش پاک کن
لغتنامه دهخدا
گوش پاک کن . [ ک ُ ] (اِ مرکب ) میلی سرپهن که پاک کردن چرک گوش را به کار است . هر چیز که بدان گوش را پاک کنند. میله ٔ باریک پلاستیکی که دو سر آن پنبه دارد و گوش را بدان پاک می کنند.
-
زبانه ٔ میزان
لغتنامه دهخدا
زبانه ٔ میزان . [ زَ ن َ / ن ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تکمه و میله ٔ میان شاهین ترازو : اندر میان نیک و بد خویشتن ماننده ٔ زبانه ٔ میزان کنم . ناصرخسرو.رجوع به زبانه ٔ ترازو شود.
-
اطربشین
لغتنامه دهخدا
اطربشین . [ اِ رَ ب َ ش َ ] (معرب ، اِ) (از اسپانیولی تراوزانیو) میله ای (از چوب و آهن و غیره ) برای بستن و استوار کردن . ج ، اطربشینات . (از دزی ج 1 ص 28).
-
پیل
لغتنامه دهخدا
پیل . (فرانسوی ، اِ) ظرفی دارای نمک یا اسید یا باز با دو میله ٔ غیرهمجنس (مثبت و منفی ) تولید الکتریسیته را. در اصطلاح فیزیک ، اسبابی که نیروی حاصل از فعل و انفعال شیمیائی را بصورت الکتریسیته ٔ جاری درمی آورد؛ از اقسام آن پیل ولتا، پیل لکلانشه ، پیل ...
-
بالانسیه
لغتنامه دهخدا
بالانسیه . [ ی ِ ] (فرانسوی ، اِ) چوبی یا آهنی که برای حفظ تعادل هنگام بندبازی بندبازان بکار برند. میله ٔ بلند و باریک و بیشتر چوبی که بندبازان هنگام حرکت روی بند در دست گیرند بخلاف جهت امتداد بند و بدان حفظ تعادل و لنگر خود کنند.