کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میرابو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
میرابو
لغتنامه دهخدا
میرابو. [ ب ُ ] (اِخ ) اونوره گابریل ریکتی کنت دو (1749-1791 م .). سیاستمدار انقلابی نامی فرانسه ، زندگی وی پیش از سال 1789 به یک سلسله زیاده رویها و مشاجرات با پدرش گذشت و بفرمان وی بارها توقیف شد و به زندان افتاد. با آنکه از طبقه ٔ نجبا و اعیان بود...
-
میرابو
لغتنامه دهخدا
میرابو. [ ب ُ ] (اِخ ) ویکتور ریکتی مارکی دو (1715 - 1789 م .). سیاستمدار فرانسوی و رهبر فیزیوکراتهای آن کشور است و پدر اونوره گابربل ریکتی کنت دو میرابو.
-
واژههای مشابه
-
پن میرابو
لغتنامه دهخدا
پن میرابو.[ پ ِ ب ُ ] (اِخ ) (ل ِ...) کمون بوش دو رُم ، از بخش اِکس دارای 4270 تن سکنه و کارخانه ٔ روغن های نباتی .
-
جستوجو در متن
-
کابانیس
لغتنامه دهخدا
کابانیس . (اِخ ) ژرژ. طبیب فرانسوی متولد در کُسناک (کورز) دوست میرابو، شاگرد و پیرو کندیاک . وی صاحب رساله ای است بنام «طبیعت و اخلاق بشر» که شهرت بسیار یافته است . (1757 - 1807 م .).
-
فرانکلین
لغتنامه دهخدا
فرانکلین . [ فْرا / ف ِ ] (اِخ ) بنیامین (بنجامین ). هر کس در اروپا و امریکا کمتر تجسسی در باب نوابغ جهان و خیرخواهان بشر کرده باشد، به اسم فرانکلین برخورده و با او آشنا شده است . مینیه مورخ شهیر فرانسوی مینویسد: فرانکلین مردی نابغه ، متقی ، مظهر خوش...