کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میدان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
میدان
لغتنامه دهخدا
میدان . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) مرکب از می + دان ، پسوند ظرفیت چنانکه گلدان ، جای گل وشمعدان ، جای شمع. ظرف و آوند شراب و پیاله ٔ شرابخواری . (از شعوری ج 2 ورق 357) (از ناظم الاطباء). ظرف و اوانی شراب را گویند. (برهان ). در فارسی به معنی ظرف می است ...
-
میدان
لغتنامه دهخدا
میدان . [ م َ / م ِ ] (اِخ ) محلتی به نیشابور که بدانجا گروهی از فضلا منسوبند. از آن جمله است میدانی صاحب کتاب السامی فی الاسامی و مجمع الامثال . رجوع به میدانی شود.
-
میدان
لغتنامه دهخدا
میدان . [ م َ / می ] (ع اِ) عیش فراخ خوش . || صفحه ٔ زمین بی عمارت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). میدان به کسر میم است آله باشد از دون به معنی لاغر ساختن ؛ چون سواری و گشت زمین فراخ ، چارپای را لاغر می کند لهذا میدان گفتند چنانچه مضمار از ضمر مأخو...
-
میدان
لغتنامه دهخدا
میدان . [ م َ ی َ ] (ع مص ) مید. (ناظم الاطباء). رجوع به مید شود.
-
میدان
لغتنامه دهخدا
میدان . [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چالانچولان شهرستان بروجرد، واقع در 36 هزارگزی جنوب باختری بروجرد با 252 تن سکنه آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
میدان
لغتنامه دهخدا
میدان . [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سکمن آباد بخش حومه ٔ شهرستان خوی ، واقع در 25هزارگزی شمال باختری خوی با 470 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
میدان
لغتنامه دهخدا
میدان . [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 20هزارگزی شمال سنقر با 335 تن سکنه . آب آن از چشمه و رودخانه و راه آن ماشین رو است . در پایین ده تپه ای از آثار ابنیه ٔ قدیم وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ا...
-
میدان
لغتنامه دهخدا
میدان . [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میش خاص بخش بدره ٔ شهرستان ایلام ، واقع در 23هزارگزی جنوب خاوری ایلام با 350 تن سکنه . آب آن از هفت آب و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
میدان
لغتنامه دهخدا
میدان . [ م ِ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان فین بخش مرکزی شهرستان بندرعباس ، واقع در 108هزارگزی بندرعباس با 113 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
-
واژههای مشابه
-
کلاته میدان
لغتنامه دهخدا
کلاته میدان . [ ک َ ت ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سرولایت شهرستان نیشابور است که 502 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کوشک میدان
لغتنامه دهخدا
کوشک میدان . [ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان شیراز است و 211 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
سلطان میدان
لغتنامه دهخدا
سلطان میدان . [ س ُ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور، دارای 1557 تن سکنه وآب آن از قنات است . محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
فارس میدان
لغتنامه دهخدا
فارس میدان . [ رِ س ِ م ِ ] (اِخ ) تیره ای از قشقایی . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 79). مرکب از 2000 خانوار است و مسکن آنها در پادنا میباشد.
-
هرکی میدان
لغتنامه دهخدا
هرکی میدان . [ هََ م َ ] (اِخ ) ایلی از ایلات اطراف ارومیه که شامل 400 خانوار است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 120).