کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میان بند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
میان بند
لغتنامه دهخدا
میان بند. [ یام ْ ب َ ] (اِ مرکب ) کمربند. (آنندراج ) (یادداشت مؤلف )(ناظم الاطباء). منطقه . شَدَّه . میان کمر. (یادداشت مؤلف ). نطاق . (منتهی الارب ) (دستوراللغة). نقبه . (دهار). هرآنچه بر کمر می بندند. (ناظم الاطباء). آنچه به کمر بندند چنانکه شال...
-
میان بند
لغتنامه دهخدا
میان بند. [ یام ْ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عشق آباد بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور، واقع در شش هزارگزی شمال فدیشه . با 161 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
میان بند
لغتنامه دهخدا
میان بند. [ یام ْ ب َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش نور شهرستان آمل است . این دهستان در جنوب باختری سولده واقع و هوای آن مرطوب و معتدل و محصولات آن غلات و لبنیات است . معدن زغال گلندرود در این دهستان واقعو استخراج می شود. میان بند از 6 آبادی تشکی...
-
واژههای مشابه
-
گل میان
لغتنامه دهخدا
گل میان . [ گ ُ ] (اِخ ) از قرای بلوک ایرج است . (جغرافیای غرب ایران ص 109).
-
گل میان
لغتنامه دهخدا
گل میان . [ گ ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ایرج بخش اردکان شیراز واقع در 90000گزی خاور اردکان و 3000گزی راه فرعی مائین به تخت جمشید.دارای 20 تن سکنه است . به این ده کاظم آباد هم میگویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). قریه ای است دوفرسنگی میانه...
-
گشاده میان
لغتنامه دهخدا
گشاده میان . [ گ ُ دَ / دِ ] (ص مرکب ) آنکه در کاری تعلل ورزد. (فرهنگ فارسی معین ).- گشاده میان بودن از خدمت ؛ در خدمت تعلل کردن . کوتاهی کردن در خدمت : اگر گشاده میان بوده ام ز خدمت تونه بسته بودم پیش مخالف تو کمر.فرخی .
-
کلاته میان
لغتنامه دهخدا
کلاته میان . [ ک َ ت ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان چناران است که در بخش حومه ٔ شهرستان مشهد واقع است و 280 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کلاته میان
لغتنامه دهخدا
کلاته میان . [ ک َ ت ِ] (اِخ ) دهی از دهستان کاخک شهرستان گناباد است که 154 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کوه میان
لغتنامه دهخدا
کوه میان . (اِخ ) دهی از بخش رامیان شهرستان گرگان است که 220 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
نصف میان
لغتنامه دهخدا
نصف میان . [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شاپور بخش مرکزی شهرستان کازرون ، در 24 هزارگزی شمال غربی کازرون بر کنار رودخانه ٔ شاپور، در جلگه ٔ گرمسیری واقع است و 99 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ شاپور، محصولش غلات و صیفی ، شغل اهالی زراعت است . (از ...
-
نهر میان
لغتنامه دهخدا
نهر میان . [ ن َ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کزاز پایین بخش سربند شهرستان اراک . در 27 هزارگزی غربی آستانه در منطقه ٔ سردسیری واقع است و 1471 تن سکنه دارد. آبش از قنات رود کتیران ، محصولات عمده اش غلات و بنشن و چغندرقند و انگور و اقسام میوه هاست . ...
-
فراخ میان
لغتنامه دهخدا
فراخ میان . [ ف َ ] (ص مرکب ) ضلیع. (منتهی الارب ): فرس ضلیع؛ اسب تمام خلقت بزرگ و فراخ میان . (منتهی الارب ).
-
تهی میان
لغتنامه دهخدا
تهی میان . [ ت َ / ت ِ/ ت ُ ] (ص مرکب ) خالی و میان تهی . (آنندراج ). مجوف ومیان خالی . (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
توشه میان
لغتنامه دهخدا
توشه میان . [ ش َ / ش ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان املش است که در بخش رودسر شهرستان لاهیجان واقع است و 190 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).