کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میان آباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
میان آباد
لغتنامه دهخدا
میان آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان براکوه بخش جغتای شهرستان سبزوار، واقع در 55هزارگزی خاور جغتای با 338 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
میان آباد
لغتنامه دهخدا
میان آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان پشت بسطام بخش قلعه نو شهرستان شاهرود، واقع در 16هزارگزی جنوب خاوری قلعه نو. با 151 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
میان آباد
لغتنامه دهخدا
میان آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان غار بخش ری شهرستان تهران ، واقع در 2 هزارگزی باختری راه شوسه ٔ قم به تهران با 93 تن جمعیت . آب آن از قنات راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
میان آباد
لغتنامه دهخدا
میان آباد. (اِخ ) دهی است ازدهستان دستگردان بخش طبس شهرستان فردوس ، واقع در 108هزارگزی شمال طبس با 238 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
میان آباد
لغتنامه دهخدا
میان آباد. (اِخ ) دهی است ازدهستان للک بخش مرکزی شهرستان گرگان ، واقع در 24 هزارگزی خاور گرگان با 445 تن سکنه . آب آن از رودخانه و قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
میان آباد
لغتنامه دهخدا
میان آباد. (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش اسفراین شهرستان بجنورد، واقع در 22/5هزارگزی جنوب خاوری بجنورد با3393 تن سکنه . آب آن از رودخانه و محصول عمده ٔ آن غلات و بنشن و تریاک و زیره و انواع میوه و شغل عمده ٔ اهالی تجارت و قالیبافی است . راه آن اتومبیلرو است...
-
واژههای مشابه
-
گل میان
لغتنامه دهخدا
گل میان . [ گ ُ ] (اِخ ) از قرای بلوک ایرج است . (جغرافیای غرب ایران ص 109).
-
گشاده میان
لغتنامه دهخدا
گشاده میان . [ گ ُ دَ / دِ ] (ص مرکب ) آنکه در کاری تعلل ورزد. (فرهنگ فارسی معین ).- گشاده میان بودن از خدمت ؛ در خدمت تعلل کردن . کوتاهی کردن در خدمت : اگر گشاده میان بوده ام ز خدمت تونه بسته بودم پیش مخالف تو کمر.فرخی .
-
کلاته میان
لغتنامه دهخدا
کلاته میان . [ ک َ ت ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان چناران است که در بخش حومه ٔ شهرستان مشهد واقع است و 280 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کلاته میان
لغتنامه دهخدا
کلاته میان . [ ک َ ت ِ] (اِخ ) دهی از دهستان کاخک شهرستان گناباد است که 154 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کوه میان
لغتنامه دهخدا
کوه میان . (اِخ ) دهی از بخش رامیان شهرستان گرگان است که 220 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
نصف میان
لغتنامه دهخدا
نصف میان . [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شاپور بخش مرکزی شهرستان کازرون ، در 24 هزارگزی شمال غربی کازرون بر کنار رودخانه ٔ شاپور، در جلگه ٔ گرمسیری واقع است و 99 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ شاپور، محصولش غلات و صیفی ، شغل اهالی زراعت است . (از ...
-
نهر میان
لغتنامه دهخدا
نهر میان . [ ن َ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کزاز پایین بخش سربند شهرستان اراک . در 27 هزارگزی غربی آستانه در منطقه ٔ سردسیری واقع است و 1471 تن سکنه دارد. آبش از قنات رود کتیران ، محصولات عمده اش غلات و بنشن و چغندرقند و انگور و اقسام میوه هاست . ...
-
فراخ میان
لغتنامه دهخدا
فراخ میان . [ ف َ ] (ص مرکب ) ضلیع. (منتهی الارب ): فرس ضلیع؛ اسب تمام خلقت بزرگ و فراخ میان . (منتهی الارب ).